شکر خدا که نام علی در اذان ماست

شکر خدا که نام علی در اذان ماست
ما شیعه ایم و عشق علی هم از آن ماست
ذکر علی عبادت مختص شیعه است
این اسم اعظم است که ورد زبان ماست
با هر نفس علی شده ذکر لبم مدام
این "یا علی" همیشه رفیق لبان ماست
از "یا علی" زبان و دهان خسته کی شود؟
اصلاً زبان برای همین در دهان ماست
دنیا و آخرت بخدا نیست جز علی
بغض علی جهنم و حبّش جنان ماست
ما را گمان کنم ز علی آفریده اند
عشقش سرشته در گل ما، بند جان ماست
ما شیعه زاده ایم، خدا را هزار شکر
این شیعه زادگی شرف خاندان ماست
ما عاشق علی شده ایم و بدون شک
این هم ز پاکدامنی مادران ماست
ما را چکار غیر علی را؟ فقط علی
آری علی علی بخدا آب و نان ماست
پیرم که سایه اش همه دم مستدام گفت:
عشق علی همیشه و هرجا نشان ماست
************
 
سراینده:محمد هاشم مصطفوی

غزل مرثیه حضرت علی (ع)

 

شكر خدا كه امشب ، وا شد گره ز كارم

تا وصل روی زهرا ، جز یك نفس ندارم

گویا اجل به درد ، من آشنا تو بودی

مشكل گشای كار ، مشكل گشا تو بودی

در موج خون بخندم ، تا لحظه های آخر

پر شد مشام جانم ، از بوی یاس پرپر

شكر خدا رسیدم، آخر به آرزویم

هنگام جان سپردن ، یا فاطمه بگویم

أمن یجیبِ زینب ، آتش زده به جانم

خواهم كه خیزم از جا ، اما نمیتوانم

زینب كنار بستر ، دست دعا بگیرد

ترسم كه دخترم در ، حال دعا بمیرد

ای كوفه طعنه های پیر و جوان مرا كشت

از زخم سر چه گویم ؟ زخم زبان مرا كشت

ای دیده های گریان ، رفتم خدا نگه دار

ای سفره های بی نان ، رفتم خدا نگه دار

ای كوفه میروم من ، با اشك و آه و ناله

جان شما و جان ، آن دختر سه ساله

بر اشك دیدگانش ، ای كوفیان نخندید

آن دست كوچكش را ، با ریسمان نبندید

بیمارم و طبیبم ،  باشد نگاه زهرا

چشمان نیمه بازم باشد به راه زهرا

تنها و بی نشانم ، بر لب رسیده جانم

كو لاله ی خزانم ، كو سرو قد كمانم

بهترین رهبر ابناء بشر کیست علیست     

 اوصاف علی

بهترین رهبر ابناء بشر کیست علیست     

به یتیمان ستم دیده پدر کیست علیست

داشت ایزدبه صدف یک دُر یک گوهر ناب       

 دُر یکدانه نبی هست و گهر کیست علیست

آنکه بر دوش رسول مدنی پای نهاد

تا کند بتکده ها زیر و زبر کیست علیست

کس نگفته است سلونی بجهان بهر بشر

انکه فرمود و به ما داد خبر کیست علیست

آنکه بر جای نبی خفت که از راه وفا

کند از جان نبی دفع خطر کیست علیست

آنکه با دیدن رخسار غم آلود یتیم

اشک می ریخت به دامن چو گهر کیست علیست

آنکه می برد غذای فقرا بر سر دوش

نیمه شب بر سر هر کوی و گذر کیست علیست

آنکه در خانه حق آمد و از خانه حق

بست از دار جهان بار سفر کیست علیست

آنکه شق القمر از تیغ عدو گشت سرش

بر سر سجده بهنگام سحر کیست علیست

(ژولیده نیشابوری)             

توی نجف یه خونه بود که دیواراش کاهگلی بود


توی نجف یه خونه بود

توی نجف یه خونه بود که دیواراش کاهگلی بود
اسم صاحاب اون خونه مولای مردا علی بود
نصف شبا بلند می شد یه کیسه داشت که بر می داشت
خرما و نون و خوردنی هر چی که داشت تو اون می ذاشت
راهی ی کوچه ها می شد تا یتیمارو سیر کنه
تا سفره ی خالیشونو پُر از نون و پنیر کنه
شب تا سحر پرسه می زد پس کوچه های کوفه رو
تا پُرِ بارون بکنه باغای بی شکوفه رو
عبادت علی مگه می تونه غیر از این باشه
باید مثِ علی باشه هر کی که اهل دین باشه
بعدِ علی کی می تونه محرم رازِ من باشه
دردِ دلم رو گوش کنه تا چاره سازِ من باشه
فردا اگه مهدی بیاد دردا رو درمون می کنه
آسمون شهرمونو ستاره بارون می کنه
چشاتو وا کن آقا جون بالای خستمو ببین
منو نگا کن آقا جون دل شکستمو ببین

از مرحوم محمد رضا آقاسی

مــانند خـــدای فــرد٬فــرد اسـت علی


در سنگر عـشق رهنورد است علی
مــانند خـــدای فــرد٬فــرد اسـت علی
از او بطلب هــر آنـچه خــواهی زیــرا
در کون و مکان یگانه مرد است علی

مقام کل انبیا یا علی


ای به کفت داده خدا اختیار

نفس نبی دست خداوندگار
مطلع الانوار خدا صورتت
ز روی تو جمال حق آشکار
مقام کل انبیا یا علی
بدون حب توست بی اعتبار
به جز خدای احد ومصطفی
بر همگان تویی تو آموزگار
ای نجفت محور *** ومکان
وی حرم تو حرم کردگار
مات جلالت همه کائنات
ای شده گردون به درت خاکسار
تا که تو ذوالفقار گیری به کف
دشمن تو نعره زند الفرار
فاطمه با وجود تو میکند
به چار بانوی بهشت افتخار
شمس وقمر گوش به فرمان تو
ای سبب خلقت لیل ونهار
قدم زنی اگر به میدان جنگ
عدو گریزد زیمین و یسار

حب تو سرمایه ایمان من
دل به ولای تو گرفته قرار حسن جواهری

قلب و دینم دیگر از کف داده ام میکشم سمت نجف سجاده ام

قلب و دینم دیگر از کف داده ام   میکشم سمت نجف سجاده ام

صاحب میخانه و ساغر توائی   خود،شرابی ساقی کوثرتوائی

توخود،الله دل و دین منی   ازخداباغمزه ات دل می بری
گرخدا جسمی پذیرد آن توائی  شرط اول آخر ایمان توائی

علت پیدایش عرش و زمین   حضرت حیدر امیرالمومنین

سِرّ اعجازتمام مرسلین   آدم اول تا محمد آخرین

علت عفو گناه آدم و حفظ نوح و کشتی اش اندر یَم و

سرّ عیسی و دم یحیائی اش چوب موسی و ید بیضائی اش
آتش و گلشن شدن بهر خلیل صوت او هم صوت الله جلیل
علت قرآن و قرآن گشتنش سلم سلمان و مسلمان گشتنش
علت تحسین حق بر خلقتش آیه تطهیر شأن عصمتش
درتوانش گردش لیل وزمین و هم نهار
لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقـــــــار

غزل خوب است در وصف امیرالمؤمنین باشد


خدا می‌خواست تا تقدیر عالم این چنین باشد
کسی که صاحب عرش است، مهمان زمین باشد
خدا در ساق عرش خویش جایی را برایش ساخت
که حتّی ماورای دیده‌ی روح الامین باشد
علی را قبل از آدم آفرید و در شب معراج
به پیغمبر نشانش داد تا حقّ الیقین باشد
خدا می‌خواست از رخساره‌ی خود پرده بردارد
خدا می‌خواست تا دست خودش در آستین باشد
علی حبّه جنّه، قسیم النّار و الجنّه
خدا می‌خواست آن باشد ،خدا می‌خواست این باشد
به جز نام علی در پهنه‌ی تاریخ نامی نیست
که بر انگشتر پیغمبران نقش نگین باشد
مرا تا خطبه‌های بی الف راهی کن و بگذار
که بعد از خطبه‌ی بی‌نقطه ی تو نقطه چین باشد
مرا در بیت، بیت شعرهایم دستگیری کن
غزل های تو بی اندازه باید دلنشین باشد
غزل لطف خداوند است، شاعر ها خبر دارند
غزل خوب است در وصف امیرالمؤمنین باشد

جبرئیلش ز علی عجز و تمنا دارد


آن که با عالم بالا سر و سودا دارد
روزگاری است که ماوی به دل ما دارد
همه عمر دویدیم پی اش بی حاصل
غافل از آن که درون دل ما جا دارد
کار هر کس نبود مرده دلی زنده کند
مگر آن کس دم جان بخش مسیحا دارد
عاشقی در طلب مال ومنالی نبود
عشق مجنون تهی دست تماشا دارد
همه بالند به هر چیزی و من می بالم
به علی(ع)چون که تملک به سماها دارد
شب قدر است و سماوات همه غرق سرور
این چنین شب چو تعلق به تولی دارد
شهد شیرین شهادت چو بدین گونه چشید
جبرئیلش ز علی عجز و تمنا دارد
شب نازل شدن وحی و کرامات علی
هر دو هم در دل و هم دیده ما جا دارد

شعر از محمدرضا شریفی

به جز از علی نباشد به جهان گره‌گشایی


به جز از علی نباشد به جهان گره‌گشایی                  طلب مدد از او کن چو رسد غم و بلایی

چو به کار خویش مانی در رحمت علی زن              به جز او به زخم دل‌ها ننهد کسی دوایی

 


ز ولای او بزن دم که رها شوی ز هر غم                    سر کوی او مکان کن بنگر که در کجایی

بشناختم خدا را چو شناختم  علی را                       به خدا نبرده‌ای پی اگر از علی جدایی

علی ای حقیقت حق علی ای ولی مطلق                 تو جمال کبریایی تو حقیقت خدایی

نظری ز لطف و رحمت به من شکسته دل کن               تو که یار دردمندی تو که یار بینوایی

همه عمر همچو "شهری" طلب مدد از او کن            که به جز علی نباشد به جهان گره‌گشایی

  (عباس شهری)

منبع:سایت شیفتگان یار

امام علی(ع)-عید غدیر


امام علی(ع)-عید غدیر-سیاسی، اجتماعی


من اسم را بدون تو انشا نمی کنم

ذکری به غیر نام تو مولا نمی کنم

ذکر خدای عزوجل ذکر حیدر است

این یاد را بدون تو معنا نمی کنم

هر کس که خواند نام رفیعت مجاب شد 

پس بی اجابت تو تمنا نمی کنم

وقتی نظر به وسعت ارض و سما کنم

ایجاد را بدون تو پیدا نمی کنم

با هر نفس مُمِدّ حیاتم تویی علی

بی یا علی تنفس بی جا نمی کنم 

انگار که ز قبل تولد تو با منی

بی تو علی تلفظ بابا نمی کنم

با تو بیایم و نروم بی تو از جهان

من بی علی ممات وَ محیا نمی کنم

دل را «فَمَن یَمُت یَرَنی» زنده می کند 

ما را تب علی ارنی زنده می کند

ما امتحان شده به تولای حیدریم

دل می دهد گواه که از نسل کوثریم

وقتی امیر بر روی دست پیمبر است

ما خاک زیر پای علی و پیمبریم

درد آشنای حیدر کرار، جان ماست

در یاریِ رسول، علیِ مکرریم

هرگز به ترک دین علی تن نمی دهیم

ما، ای غدیر خم، ز ازل شیعه پروریم

بیعت کنیم با علی و آل مصطفی

ما آب و گل سرشتۀ این عید اکبریم

راهی به جز مسیر ولایت نمی رویم

ما دولت کریمه و انصار رهبریم

با هر که دشمنی بکند حرب می کنیم 

با هر که دوستی بکند ما برادریم

اسلام آل فاطمه اسلام ناب ماست

لبیک بر ندای ولایت جواب ماست

ما را فقط معلم دین خدا علیست

زیرا که باب مدرسه مصطفی علیست

دریای علم اول و آخر به نزد اوست

اسرار علی، حدید علی، هل اتی علیست

قرآن، کتابِ مدح علی، ذمِّ دشمن است

شایستۀ اطاعت و مدح و ثنا علیست

اول کسی که مؤمن دین خدا شده

مولای ما مُهَیمِن ما مرتضی علیست

از آدم ابوالبشر و انبیای بعد

تا خاتم النبی همه مشکل گشا علیست

فرمود مصطفی به هر آن کس که رهبرم

فرمانروای مقتدر و مقتدا علیست

فرمان او مطاع چو فرمان خالق است

بعد از نبی برای همه پیشوا علیست

احمد چو خواست حکم خدا را کند جلی

بی شک ز عمق هستی خود گفت یاعلی

وقتی فرشتگان خدا سجده می کنند

بر آدم است؟ یا به کجا سجده می کنند؟

در صُلب آدم است علی نور کردگار

یعنی به نور شیر خدا سجده می کنند

از انبیا گرفته به وقت نماز عشق

تا اولیا به سَرور ما سجده می کنند

لیل و نهار چون به علی دایر است و بس

ارض و سما به آل عبا سجده می کنند

هستی تمام، سلطنت مرتضی علیست

عالم بر او ز شاه و گدا سجده می کنند

وقتی فرشتگان مقرب دعا کنند

بر ذات او به وقت دعا سجده می کنند

آن بنده ای که مخلص پروردگار شد

مولای ما علی پدر روزگار شد

رفتم طواف بیت و ندیدم به جز علی

از گلشن مَطاف نچیدم به جز علی

هر چه صدا زدم: که مرا می شود مجیب؟

از کعبه پاسخی نشنیدم به جز علی

گر چه صدای شُرشُر زمزم به گوش بود

حقّا که باده ای نچشیدم به جز علی

سعی و صفا و مروه مرا در تلاش برد

از این تلاش دل نرسیدم به جز علی

تقصیر عشق کردم و خوردم گره به زلف

از قید هر چه زلف بریدم به جز علی

وقتی دلم به رکن یمانی نماز کرد

وجه خدای کعبه ندیدم به جز علی

مقصود ما نه کعبه و بتخانه و کِنِشت

راه بهشت برنگزیدم به جز علی

قرآن و عترتند گواه کلام من

من عبد مرتضایم و مولا امام من

آن کس که از امام تَمَرُّد نمی کند

خود را بری ز بار تعهد نمی کند

آن سالخورده ای که علی را رها کند

یاد از علی ز بدو تولد نمی کند

آن کس که قصد یاری رهبر به دل نداشت

تمکین از او ز روی تَعَمُّد نمی کند

گه با علیست گه سرِ خوان معاویه

بیهوده ادعای تَجَدُّد نمی کند

هر کس کنار سفرۀ بیگانگان نشست

دیگر به امر یار تَعَبُّد نمی کند

یا نطفه اش خراب وَ یا لقمه اش حرام

ور نه حلال زاده تَمَرُّد نمی کند

آن کس که شاکر است به خان نعیم دوست

در خارج از حریم تَرَدُّد نمی کند

با دین ستیزِ پستِ نمکدان شکن بگو

حقِّ نمک ادا نکند پیرُوِ عدو

تا تیغ ذوالفقار به دستان حیدر است

شیعه مجاب و پیرو صبر پیمبر است

روزی که تیغ رسته شود از غلاف صبر

خط نفاق و کینه از این تیغ، بی سر است

حزب خدا که حزب علی، حزب فاطمه است

آماده جهاد به فتوای رهبر است

شیعه کُشی به دست مسلمان مباح شد!

این هم برای شیعه معمای دیگر است

کاخ ستم به تیغ عدالت شود خراب

این امر در کتاب الهی مقدر است

صمصام منتقم چو زند پرده را کنار

شیعه کنار مهدی آل پیمبر است

ما انتقام فاطمه را جستجو کنیم

اسلام، قرن هاست عزادار کوثر است

خم غدیر صحنۀ هم عهدی است و بس

اصل غدیر بیعت با مهدی است و بس


امام علی(ع)-غدیر


عیـد همـه اعیـاد خـدا عیـد غدیـر است

عیدی است که پیغمبـر اسـلام بشیر است

عیدی که در آن عمر خطیر است خطیر است

عیدی است که حیدر به همه خلق امیر است

عیدی است که از سوی خدا بهر محمّد

گـل واژۀ «اَکـمَلتُ لکُـم دینُکُـم» آمــد

تبـریک در این عیـد مؤیـد شده واجب

امری است مؤکد که به احمد شده واجب

لطف و کـرم از خـالق سرمـد شده واجب

ابـلاغ ولایـت بـه محمّـد شده واجب

صحرای غدیر آمده صحرای قیامت

زیرا که گرفته است خدا عید امامت

یاران گل لبخند ز هر سو بفشانید

بر خاک قدم‌های محمّد بنشانید

در محضر احمد ز علی مدح بخوانید

تا عیـدی خـود را ز محمّـد بستانید

با عطر ولایت دهن خویش بشویید

تبریک به سادات بنی فاطمه گویید

در دست گرفته است نبی دست ولی را

ابـلاغ کنـد حکـم خـدای ازلــی را

افکنده به قلب همگـان، نور جلی را

کـای مـردم عالم بشناسید علـی را

فرمـان خداونـد همیـن است همیـن است

هر کس که منم رهبر او، رهبرش این است

حکـم از طـرف ذات خداونـد غدیـر است

بر ختم رسل ایـن علی امـروز وزیـر است

در حکم مدیر است، مدیر است، مدیر است

بر خلق امیـر است، امیـر است، امیر است

این است که شایسته این قدر و مقام است

تا حشر امـام است امـام است امـام است

منشور خـدا را همه امروز بخوانید

دین غیر تولای علی نیست بدانید

بر تخـت ولایت دگری را ننشانید

فرمـان خـدا را ز لـب او بستـانید

این است که بوده همه‌جا نفسِ امیرش

این است کـز آغـاز خدا خوانده امیرش

این است که دین، دین نشود جز به ولایش

این است کـز آغــاز خــدا گفتـه ثنایش

این است که قرآن شده مشتاق صدایش

این است دلِ بستـه اجـابت به دعـایش

غیر از علی اسلام یدالله ندارد

با خویش محمّد اسدالله ندارد

این بر همه مولاست بدانید بدانید

این از همه اولاسـت بدانید بدانید

این همسر زهراست بدانید بدانید

این دست الهی است ببینید ببینید

این هست الهی است ببینید ببینید

این نور عیان است عیان است عیان است

این سرِّ نهان است نهان است نهان است

این جان جهان است جهان است جهان است

این بر تـن توحیـد روان است روان است

این رهبر دین رهبر دین رهبر دین است

والله امیـن است امیـن است امین است

ای روی تو مرآت خدای تو علی جان

ای ذکـر خداونـد ثنـای تو علی جان

ای ملک خـدا زیر لوای تو علی جان

ای جان دو عالم به فدای تو علی جان

تـو آینـۀ غیب‌نمــا غیب‌نمــایی

تو روی خدا، روی خدا، روی خدایی

خصم تو به جز قعر سقر نیست سرایش

فرقـی نبـوَد بیـن عبـادات و زنـایش

نفرین شـود از خشم خداوند، دعـایش

حق است که ابلیس کند گریه برایش

فردا شرر نار بود تشنۀ خونش

فریاد زند دوزخ از سوز درونش

ما مرد غدیریم غدیریم غدیریم

ما یـار امیـریم امیـریم امیـریم

صدبار اگر زنده شده باز بمیریم

والله قسم خـط سقیفه نپذیریم

در مدح علی تا که بخوانیم قصیده

باید که ز «میثم» بستانیم قصیده