یازهرا
باور كنید یورش اندوه و آه را
باور كنید حملهی دیو سیاه را
باور كنید آنچه بگویم فسانه نیست
عین حقیقت است كه آن را بهانه نیست
باور كنید بعد نبی آن دنی چه كرد
با همسر علی و جناب علی چه كرد
باور كنید حیلهی روباه پیر را
آتشفشان كینهی خم غدیر را
باور كنید نخل عداوت جوانه زد
آتش به جان و هستی خلق زمانه زد
باور كنید خسته زطوفان نسیم شد
از داغ باغبان گل طه یتیم شد
باور كنید نقشهی شوم سقیفه را
فرمان قتل فاطمه حكم خلیفه را
باور كنید سوخت در خانهی علی
اندوه و غم بریخت به پیمانه علی
باور كنید آن عمل جابرانه را
پهلو شكستن و لگد وحشیانه را
باور كنید نالهی جانسوز فاطمه
آه جگر خراش و ستم سوز فاطمه
باور كنید سینهی سرخ سپیده را
شرح فراق و محسن در خون طپیده را
باور كنید ظلمت شب فتح باب كرد
دست گرهگشای علی در طناب كرد
باور كنید صحنهی جنگ و گریز را
شور دفاع و نهضت روز ستیز را
باور كنید آتش نخوت زبانه زد
بر پیكر صحیفه خون تازیانه زد
باور كنید شعر بلند پگاه را
سیلی دیو ظلمت و رخسار ماه را
ژوليدة نيشابوري - اي قلبها بسوزيد صفحه 210