ما را به یک کلاف نخ آقا قبول کن

ما را به یک کلاف نخ آقا قبول کن

یـا ایّهـا العــزیز! أبانـا! قــبول کن

آهی در این بساط به غیر از امید نیست

یـا نـاامیدمــان ننـمـا یـا، قـبـول کن

از یـاد بـرده ایم شمـا را پـدر! ولی

این کودک فراری خود را قبول کن

رسم کریم نیست که گلچین کند، کریم!

مـا را سَـوا نکـرده و یک جـا قـبول کن

گر بی نوا و پست و حقیریم و رو سیاه

اما به جــان حضرت زهـرا قبـول کن

ادامه نوشته

کعبه

حاجی به مکه می رود، سعی اش شود مشکور او   

 

 دل را به کعبه میدهد، حجش شود مقبول او

 

  ميقات، محرم می شوند گويند همه لبيک راه 

 

  تمرين محشر می کنند، جانا بيا  در اين  راه

 

  نيمه شب  است  مکه را، کعبه ببينی دل ربا

 

  طاقت ندارد دل فدا، لرزه بيافتد دست و پا 

 

 تاب و توان نمانده پا، حمل کند به پيش يار 

 

سينه به خاک می کشد تا که شود نزد يار

 

اشک چو بسته چشم را، هاله ببينی کعبه را 

 

شرم و حياء نموده ام  سر بنهم کعبه را  

 

 عمری نماز سوی او، با امر صاحب خانه است 

   

 حالا که داخل می شوی، محرم بيا اين خانه است

 

دور  زنم  به دور او، حجر  شمارد    هفت   بار  

 

 پشت  مقام  آن خليل  دو  رکعت   نماز دار 

 

  مروه  صفا  صد  ا   کند، هان  بيا  پيش  ما 

   

  هروله  کن   ميان  ما، تا  بشوی  هاجر ما 

 

   پايان اين ره مروه است،تقصيربايد تار را 

 

  اين امر  را نشانه است ، نثار  بايد جان را 

 

  نيمه شب عر فات، دعا   کنم  به حال خود 

 

ستاره ها  يکی يکی، سو می زنند بجای خود 

 

  وقوف ما نهايی شد، چونکه حسين خدايی شد  

 

 در آن غروب عر فات، حسين نينوايی شد 

 

  مناء به من اشاره کرد، وارد شوم به مشعرش 

   

 داخل شوم به مشهدش، شايد شود آن محشرش 

 

  شيطان ميان من اوست، سنگ به آن ابلیس روست

 

 اطاعتم ندای دوست، قربانيش حيوان اوست 

 

  اعمال به غايت می رسد، آن هم بود حلق سرش 

 

 دل هم به محمل می رسد ، سجده نموده آن سرش 

 

 چون ظهر اثنا عشر است، بانک موذن سرزند  

    

محرم  به  کعبه پر کشد، تشريق افق را سر زند 

 

 طاعت  نموده  چون حقير، خشنود  نموده   يار را   

 

  ثبت می شود اعمال او، مهرش کجاست ثبات را 

 

  مهرش  بود غدير خم، ممهور  کند ولی   خم 

    

  طاعت نموده اين عطا، شکرش که دارد مهر خم    

 

عطای شیخ

امام زمان(عج)-مناجات

امام زمان(عج)-مناجات

 

بدون ترک گنه انتظار بی معناست

امید دیدن روی نگار بی معناست

تمام زنده دلی ها ز اشک نیمه شب است

بدون فیض سحر درک یار بی معناست

دگر به دوری آقا نموده ایم عادت

و گر نه بر دل مجنون قرار بی معناست

خزان عمر رسید و بهار ما نرسید

بدون تو گل نرگس  بهار بی معناست

بهای زندگی ما رضایت یار است

و گر نه گردش لیل و نهار بی معناست

برای مستی دل می کشیم ناز تو را

میان میکده داد و هوار بی معناست

پیاله ام شده خالی ولی یقین دارم

گلایه در حرم سفره دار بی معناست

سلام بر شهدایی که بی نشان  رفتند

برای عاشق زهرا مزار بی معناست

بیا و خرج زیارت به ما بده آقا

برات دیدن کرب و بلا بده آقا

قاسم نعمتی




امام زمان(ع)-مناجات


غروب روز سه شنبه دلم هوایی توست

و عاجزانه نگاهش به میزبانی توست

 غروب روز سه شنبه دوباره می خوانم

بیاکه لحظه امداد آسمانی توست

 نظر به حال دلم کن که سرد و خاموش است

همه امید من آقا به مهربانی توست

 دوباره این دل شیدا مسافر راه است

مسیر عاشقی ام صحن جمکرانی توست

 نگاه مرحمت تو مرا بزرگی داد

بیا که شعر و غزل ها همه فدایی توست

 بیا و روضه کرب و بلا بخوان امشب

بیا که فاطمه مشتاق روضه خوانی توست



با تشکر از شاعر گرامی هاشم محمدی ارا برای ارسال این شعر



امام زمان(عج)-مناجاتی

 

باز عصر جمعه شد، باز عصر انتظار

عمرهای بی بهار، چشم های اشکبار

 اشک حلقه می زند، دور دیده های ما

 چشم های منتظر، اشک های بیقرار

 نیستی مگر عزیز، یاد عاشقان خود؟

 ما فقط نیامدیم، باز بر سر قرار؟

 روزهای ما گذشت در هوای دیدنت

 می رسی اگر برس با بنفشه تا بهار

 داستان دلکشی است، عاشقت شدن چرا؟

 هست دلربا یکی، دل سپرده بی شمار

 قهرها به آشتی می گراید و عجب

 می شود کویر خشک با تو مثل لاله زار

 تا کنون سترون است آسمان بی امان

 ماه را بگو بخند، ابر را بگو ببار

 شادمانی جهان شد غم و نیامدی

 بیخ غصه را بکن، تخم خنده را بکار

 دل نمی رود پی هیچ دلربا چرا؟

 بس که بی قواره اند دلبران روزگار

 ای نفس نثار تو، ناز کن ولی بیا

زنده مانده ایم ما با امید انتظار


در بند هواییم، یا ضامن آهو!

در بند هواییم، یا ضامن آهو!
در فتنه رهاییم، یا ضامن آهو!
بی تاب و شکیبیم، تنها و غریبیم
بی سقف و سراییم، یا ضامن آهو!
عریانی پاییز، خاموشی پرهیز
بی برگ و نواییم، یا ضامن آهو!
سرگشته‌تر از عمر، برگشته‌تر از بخت
جویای وفاییم، یا ضامن آهو!
آلوده‌ی بدنام، فرسوده‌ی ایام
با خود به جفاییم، یا ضامن آهو!
آلوده مبادا، فرسوده مبادا
این گونه که ماییم، یا ضامن آهو!
پوچیم و کم از هیچ، هیچیم و کم از پوچ
جز نام نشاییم، یا ضامن آهو!
ننگینی نامیم، سنگینی ننگیم
در رنج و عناییم، یا ضامن آهو!
بی رد و نشانیم، از دیده نهانیم
امواج صداییم، یا ضامن آهو!
صید شب و روزیم، پابند هنوزیم
در چنگ فناییم، یا ضامن آهو!
چندی است به تشویش، با چیستی خویش
در چون و چراییم، یا ضامن آهو!
با دامنی اندوه، خاموش‌تر از کوه
فریاد رساییم، یا ضامن آهو!
مجبور مخیّر، ابداع مکرر
تقدیر قضاییم، یا ضامن آهو!
افتاده به عصیان، تن داده به کفران
آلوده‌رداییم، یا ضامن آهو!
حیران شده‌ی رنج، طوفان‌زده‌‌ی درد
دریای بکاییم، یا ضامن آهو!
تو گنج نهانی، ما رنج عناییم
بنگر به کجاییم، یا ضامن آهو!
با رنج پیاپی، در معرکه‌ی ری
بی قدر و بهاییم، یا ضامن آهو!
نه طالع مسعود، نه بانگ خوش عود
زندانی ناییم، یا ضامن آهو!
در غربت یمگان، در محبس شروان
زنجیر به پاییم، یا ضامن آهو!
رانده ز نیستان، مانده ز میستان
تا از تو جداییم، یا ضامن آهو!
سودای ضرر ما، کالای هدر ما
اوقات هباییم، یا ضامن آهو!
دل‌خسته و رسته، از هر چه گسسته
خواهان شماییم، یا ضامن آهو!
روزی بطلب تا، یک شب به تمنا
نزد تو بیاییم، یا ضامن آهو!
در صحن و سرایت، ایوان طلایت
بالی بگشاییم، یا ضامن آهو!
با ما کرم تو، ما در حرم تو
ایمن ز بلاییم، یا ضامن آهو!
چشم از تو نگیریم، جز تو نپذیریم
اصرار گداییم، یا ضامن آهو!
در حسرت کویت، با حیرت رویت
آیینه‌لقاییم، یا ضامن آهو!
مشتاق زیارت، تا جبهه‌ی طاعت
بر خاک تو ساییم، یا ضامن آهو!
گو هر چه نباید، گو هر چه بباید
در کوی رضاییم، یا ضامن آهو!
آیا بپذیری، ما را بپذیری؟
در خوف و رجاییم، یا ضامن آهو!
مِهر است و اگر قهر، شهد است و اگر زهر
تسلیم شماییم، یا ضامن آهو!
فریادرسی تو، عیسی‌نفسی تو
محتاج شفاییم، یا ضامن آهو!
هر چند گنه‌کار، هر قدر سیه‌کار
بی رنگ و ریاییم، یا ضامن آهو!
ما بنده‌ی درگاه، در پیش تو، اما
در عشق خداییم، یا ضامن آهو!
در رنج و تباهی، وقتی تو بخواهی
آزاد و رهاییم، یا ضامن آهو!
ای چشمه‌ی خورشید، مهر تو درخشید
در عین بقاییم، یا ضامن آهو!
ما همسفر شوق، فریادگرشوق
آوای دراییم، یا ضامن آهو!
همخانه‌ی شبگیر، همسایه تأثیر
پرواز دعاییم، یا ضامن آهو!
همراز به خورشید، دمساز به ناهید
در شور و نواییم، یا ضامن آهو!
هم‌صحبت صبحیم، هم‌سوی نسیمیم
هم‌دوش صباییم، یا ضامن آهو!
ما خاک ره تو، در بارگه تو
گویای ثناییم، یا ضامن آهو!
سوگند الستیم، پیمان نشکستیم
در عهد «بلی»ییم، یا ضامن آهو!
یار ضعفا تو، خود ضامن ما تو
ما اهل خطاییم، یا ضامن آهو!
هم مسکنت ما، هر مرحمت تو
مسکین غناییم، یا ضامن آهو!
از فقر سرودیم، یا فخر نمودیم
فخر فقراییم، یا ضامن آهو!
نه نقل فلاطون، نه عقل ارسطو
جویای هداییم، یا ضامن آهو!
هنگامه‌ی وهم آن، کجراهه‌ی فهم این
ما اهل ولاییم، یا ضامن آهو!
از گوهر پاکیم، از کوثر صافیم
فرزند نیاییم، یا ضامن آهو!
چاووش شب رزم، سرجوش تب رزم
شوق شهداییم ، یا ضامن آهو!
ایمان به تو داریم، یونان بگذاریم
تشریک‌زداییم، یا ضامن آهو!
منشور نشابور، سرسلسله‌ی نور
با حکمت و راییم، یا ضامن آهو!
تو راه مجسّم، گر راه به عالم
جز تو بنماییم، یا ضامن آهو!
تا صور قیامت، با شور ندامت
شایان جزاییم، یا ضامن آهو!
همراهی استاد آگاهی‌مان داد
کز تو بسراییم، یا ضامن آهو!
این بخت سهیل است،کش سوی تو میل است
در نور و ضیاییم، یا ضامن آهو!
زین نظم بدایع، وین اختر طالع
اقبال‌هماییم، یا ضامن آهو!
***سهِیل محمودی**

ادامه نوشته