امام زمان(عج)-مناجات

 

بدون ترک گنه انتظار بی معناست

امید دیدن روی نگار بی معناست

تمام زنده دلی ها ز اشک نیمه شب است

بدون فیض سحر درک یار بی معناست

دگر به دوری آقا نموده ایم عادت

و گر نه بر دل مجنون قرار بی معناست

خزان عمر رسید و بهار ما نرسید

بدون تو گل نرگس  بهار بی معناست

بهای زندگی ما رضایت یار است

و گر نه گردش لیل و نهار بی معناست

برای مستی دل می کشیم ناز تو را

میان میکده داد و هوار بی معناست

پیاله ام شده خالی ولی یقین دارم

گلایه در حرم سفره دار بی معناست

سلام بر شهدایی که بی نشان  رفتند

برای عاشق زهرا مزار بی معناست

بیا و خرج زیارت به ما بده آقا

برات دیدن کرب و بلا بده آقا

قاسم نعمتی




امام زمان(ع)-مناجات


غروب روز سه شنبه دلم هوایی توست

و عاجزانه نگاهش به میزبانی توست

 غروب روز سه شنبه دوباره می خوانم

بیاکه لحظه امداد آسمانی توست

 نظر به حال دلم کن که سرد و خاموش است

همه امید من آقا به مهربانی توست

 دوباره این دل شیدا مسافر راه است

مسیر عاشقی ام صحن جمکرانی توست

 نگاه مرحمت تو مرا بزرگی داد

بیا که شعر و غزل ها همه فدایی توست

 بیا و روضه کرب و بلا بخوان امشب

بیا که فاطمه مشتاق روضه خوانی توست



با تشکر از شاعر گرامی هاشم محمدی ارا برای ارسال این شعر



امام زمان(عج)-مناجاتی

 

باز عصر جمعه شد، باز عصر انتظار

عمرهای بی بهار، چشم های اشکبار

 اشک حلقه می زند، دور دیده های ما

 چشم های منتظر، اشک های بیقرار

 نیستی مگر عزیز، یاد عاشقان خود؟

 ما فقط نیامدیم، باز بر سر قرار؟

 روزهای ما گذشت در هوای دیدنت

 می رسی اگر برس با بنفشه تا بهار

 داستان دلکشی است، عاشقت شدن چرا؟

 هست دلربا یکی، دل سپرده بی شمار

 قهرها به آشتی می گراید و عجب

 می شود کویر خشک با تو مثل لاله زار

 تا کنون سترون است آسمان بی امان

 ماه را بگو بخند، ابر را بگو ببار

 شادمانی جهان شد غم و نیامدی

 بیخ غصه را بکن، تخم خنده را بکار

 دل نمی رود پی هیچ دلربا چرا؟

 بس که بی قواره اند دلبران روزگار

 ای نفس نثار تو، ناز کن ولی بیا

زنده مانده ایم ما با امید انتظار