تا کی شکست ، خرد شدن ، بغض ، انتظار

ای اف به این زمانه و ای اف به روزگار

تا کی شکست ، خرد شدن ، بغض ، انتظار

تقویمها نبود تو را ناله میکنند

در سالهای ساکت و بی روح و مرگبار

تقویم ، بی تو هر چه که باشد قشنگ نیست

فرقی نمیکند چه زمستان و چه بهار

حتی تمام فلسفه ها بی تو مبهم اند

مرزی نمانده بین جهان ، جبر ، اختیار

دنیا پر است از همه چیزهای شوم

از هر چه اتفاق عبث ، تلخ ، ناگوار

از زندگی به شیوه حیوان ولی مدرن

یعنی که : کار ، پول ، هوس ، کار ، کار ، کار ...

آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد

آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد

شاید دعای مادرت زهرا بگیرد

آقا بیا تا با ظهور چشم هایت 

این چشم های ما کمی تقوا بگیرد

پایین بیا خورشید ابر غیبت

تا قبل از آن که کار ما بالا بگیرد

آقا خلاصه یک نفر باید بیاید

تا انتقام دست زهرا را بگیرد

من گریه میریزم به پای جاده ات تا

آیینه کاری کرده باشم مقدمت را

اول ضمیر غائب مفرد کجایی؟

ای پاسخ آدینه های پر معما؟!!

حتمیه بی چون چرا برگرد شاید...

راحت شویم از دست اما و اگر ها

آقا نماز جمعه ی این هفته با تو...

پای برهنه آمدم تا کوفه با پا...

پایان شب های بلند انتظاری

آیا برای آمدن میلی نداری؟

من نذر کردم خاک پایت را ببوسم

آیا سر این بنده منت میگذاری؟

من دل ندادم تا که روزی پس بگیرم

می خواستم پیشت بماند یادگاری

برگرفته از:http://binoghteh.persianblog.ir

مناجات با امام زمان (عج)

 

گلم با این دل من ناله سر کن

بیا این دیده را با اشک تر کن

گلم این جمعه هم بگذشت بی تو

بیا تا جمعه بعدی سفر کن

گلم خاک دلم بیمار گشته

بیا خاک مرا زیر و زبر کن

شدم من دربه در از هجر رویت

بیا فکری به حال در به در کن

هوای کربلا دارد دل من

بیا مرغ دل من را تو پر کن

کنار ساحل عشقت نشینم

تو خاک ساحل عشاق زر کن

بود زهر جفا در تیر عشقت

تو ای زهر جفا در من اثر کن

درون هیئت عشاق ای جان

گهی یاد از جفای میخ در کن

گهی کن یاد از یک کوچه ی تنگ

گهی خود را به سیلی ها سپر کن

بیا مهدی دلم تنگ شما شد

دل من سالها بهرت گدا شد

سروده جعفر ابوالفتحی

&&&&&&&&&&&&

 

امام زمان (عج)-مناجات

 

پیدا تری ز خورشید، ای ماه بی نشانم!

تا از تو می سرایم، گُل می شود دهانم

معنای آدمیت، فهم شکفتن توست

اردیبهشت محزون! حوّای مهربانم!

فوّاره ی خروشی، ای آه سرمه ای رنگ!

با روزه ی سکوتت، آتش مزن به جانم

با ابرها بگویید، دستِ مرا بگیرند

از دودمانِ آهم، ماندن نمی توانم

بیرون شو ای همایون، از پشت پرده ی غیب

تا در سه گاهِ مستی، شوریده تر بخوانم

****************

 

 

گر جان نشود فدات، نمی خواهیمش

گر سر نرود به پات، نمی خواهیمش

علامه ی دهر هم که باشد باشد

آقا، نشود گدات، نمی خواهیمش

×××

 گفتم دُری سفتم، او فقط آه کشید

از غصه نخفتم، او فقط آه کشید

من شاعر صاحب الزمانم، اما

هر بار که گفتم، او فقط آه کشید

***************

امام زمان(عج)-مناجات

 

غروب جمعه رسیده است و باز تنهایی

غروب، این‌ همه غربت، چرا نمی‌آیی؟

زمین به دور سرم چرخ می‌زند، پس کی

تمام می‌شود این روزهای یلدایی؟

کجاست جاذبه‌ات آفتابِ من؟ خسته است

شهابِ کوچکت از این مدار پیمایی

کبوترانه دلم را کجا روانه کنم؟

کجاست گنبد آن چشم‌های مینایی؟

تمام هفته دلم را به جمعه خوش کردم

غروب جمعه رسیده است و باز تنهایی...

*************

امام زمان(ع)-مناجات

 

بهار بـی تـو نگردد بهار، یا مهدی!

قرار بـی تـو نگیرد قرار، یا مهدی! 

بــه انتظــار قســم ای امـام منتظران!

ز مرگ سخت تر است انتظار یا مهدی!

مسیـح آل محمـد! بیـا که بی تو شده

تمـام زندگی ام احتضار، یـا مهدی! 

بیا که بی تو روان است خون دل هر شب

ز چشم عاشق شب زنده دار یا مهدی! 

بیا و پاک کن ای دست حق، به جای علی

سرشک فاطمه را از عـذار یا مهدی!

صـدای نالۀ مـولا ز چـاه مـی آید

بکش به یاری او ذوالفقار یا مهدی! 

هزار سال فزون است کز برای حسین

تویی به صبح و مسا اشکبار یا مهدی! 

چه می شود به کنار تو با تو گریه کنم

برای عمۀ تو زار زار یا مهدی! 

هنوز پرچم سـرخ حسین مـی گوید

کجاست حجت پروردگار یا مهدی! 

تو دست شیعه در این پرتگاه کفر، بگیر

تو پا به دیدۀ «میثم» گذار یا مهدی!

&&&&&&&&&&&&

 

 

مستیم ولی مست می موعودیم

هستیم چنین و از ازل هم بودیم

ما را چو عدو مور شمارد غم نیست

ما وارث مُلک وَلَد داوودیم

از نسل خلیلیم و تبر در دستیم

ما بت شکنان معبد نمرودیم

ما منتظریم کعبه روشن گردد

دیری ست پی اجازت معبودیم

تا یار دو دست خویش بر پرده زند

ما شاهد آن طلیعۀ مشهودیم

یا رب نکند چشم ز ما بردارد

گر یار ز ما دور شود نابودیم

آدینه ز تقویم همه حذف شده است

از بس همگی در پی بیع و سودیم

کشکول زهیر از دو بیتی خالی ست

درویشِ غزل سرای خاک آلودیم

&&&&&&&&&&&&&

امام زمان(عج)-مناجات

 

آقا قسم به جان شما خوب می شوم

باور کن آخرش به خدا خوب می شوم

حتی اگر گناه خلایق کشم به دوش

با یک نگاه لطف شما خوب می شوم

این روزها ز دست دل خویش شاکیم 

 قدری تحملم بنما خوب می شوم

من ننگ و عار حضرتتان تا به کی شوم  

کی از دعای اهل بکا خوب می شوم

جمعی کبوتر حرم فاطمی شدند

من هم شبیه آن شهدا خوب می شوم

گر چه دلم ز دوری تان پر جراحت است

در چشمه سار ذکر و دعا خوب می شوم

من بدترین غلام حقیر ولایتم

ای بهترین امام بیا خوب می شوم

با این همه بدی به ظهور شما قسم

با یک نسیمِ کرب و بلا خوب می شوم