سر زانو



علی اکبر لطیفیان

دل ز قرص قمر خویش کشیدن سخت است
نازها از پسر خویش کشیدن سخت است

سر زانو کمکم کرد که پیدات کنم
ورنه کار از کمر خویش کشیدن سخت است

مشکل این است بغل کردن تو مشکل شد
تکه ها را به بر خویش کشیدن سخت است

خواستی این پدر پیر خضابی بکند
خون دل را به سر خویش کشیدن سخت است

نیزه بیرون بکشم از بدنت می میرم
خار را از جگر خویش کشیدن سخت است

گر چه چشمم به لب تست ولی لخته ی خون
از دهان پسر خویش کشیدن سخت است

تکه های جگرم هر طرفی ریخته است
همه را دور و بر خویش کشیدن سخت است

به – که از گردن من دفن تو برداشته شد
دست از بال و پر خویش کشیدن سخت است

این جماعت همه از اسم علی بیزارند!


محسن کاویانی

کوفیان منتظر و در صدد آزارند
نکند داغ تو را روی دلم بگذارند

پسرم خیمه همین جاست مرا گم نکنی
پسرم دور نشو سنگ دلان بسیارند

پسرم دست خودت نیست اگر تنهایی
این جماعت همه از اسم علی بیزارند!

این جماعت همه امروز فقط آمده اند
داغ هفتاد و دو تا گل به دلم بگذارند

سنگ ها... هلهله ها... پیکر تو... یک لشگر...
وای این قوم چرا این همه خنجر دارند؟

آه، پرپر مزن آن قدر دلم می گیرد
عاشقان بر درت از اشک چو باران کارند

عصر امروز جوانان حرم جسمت را...
باید از هر طرف دشت بلا بر دارند

دیدی آخر تو به معراج رسیدی پسرم
باید این بار تو را پیش خودم بسپارند

شعرحضرت عباس(ع)_مصطفی شالباف


قمر آل علی به که چه زیبا شده ایی

از همان اول از عالم تو مجزا شده ایی

از همان کودکی ات وقت زمین خوردن خود

یا پدر گفتی و از روی زمین پا شده ایی

حضرت ام بنین هی بخرد اسپندی

بس که ای ماه علی خوشکل و زیبا شده ایی

کوهی اما تو بگو پیش حسین و حسنت

و به پیش پدر خود تو چطور تا شده ایی؟

شد علی ساقی کوثر ، و تو ساقی حسین

ساقیا ارث پدر بوده که سقا شده ایی

محو اربابی و ذیگر سر و پا نشناسی

غرق او گشته ایی و محرم زهرا شده ایی

با ادب کردن خورشید تو شدی ماه جهان

از درخشندگی او تو هویدا شده ایی

خواهرت را تو شدی واسطه ی عرش و زمین

تو رکاب قدم زینب کبری شده ایی

تو شدی مرجع تقلید همه با ادبان

و تو در کشور دل صاحب فتوا شده ایی

باب حاجاتی و دستم شده پیش تو دراز

همه عالم شده لا جز تو که الا شده ایی