قربون صفات برم،از راه دوری اومدم

 

دوست دارم صدات کنم، تو هم منو نگاه کنی

من تورونگات کنم، تو هم منو صدا کنی

قربون صفات برم،از راه دوری اومدم

جای دوری نمیره، اگه منو نگاه کنی

دل من زندونیه، تویی که تنها میتونی

این قفس رو وا کنی، پرنده رو رها کنی

میشه کنج حرمت، گوشه قلب من باشه

میشه قلب منو مثل گنبدت طلا کنی

تو غریبی ومنم غریبم اما چی میشه

دل این غریبه رو با خودت آشنا کنی

دوست دارم تو ایوون آیینت از صبح تا غروب

من باهات صفا کنم، تو هم منو دوا کنی

دلمو گره زدم به پنجرت دارم میرم

دوست دارم تا برمی گردم گره ها رو وا کنی

دوست دارم از حالا تا صبح محشرهمه شب

من رضا رضا بگم، تو هم منو رضا کنی

 

 

 

 

  

نام رضا چارة هر مشکل است

   آمده ام عقده گشایی کنم

از درت ای شاه گدایی کنم

بر حرم دوست پرستو شوم

ریزه خور ضامن آهو شوم

هیچ دری را نزنم غیر دوست

دیده و دل هر دو به دنبال اوست

روضة تو بوی جنان می دهد

کوی رضا خط امان می دهد

جز قدح اشک مرا ظرف نیست

من که سراپا بدم و حرف نیست

حرف در این  است غبار درم

بر تو جد وپدرت نوکرم

خانة تو خانة آل عباست

فوج ملک زائر قبر رضاست

بقعة تو قبلة اهل دل است

 نام رضا چارة هر مشکل است

ای پسر سبز قبای علی

در تو بود جود و عطای علی

رو چو به ایوان طلا می کنم

گریه کنان رضا رضا می کنم

قهر مکن با من درد آشنا

اذن دخولی که گدایم گدا

فیض تو فیضی است که بی خاتمه است

خوان تو خوان کرم فاطمه است

ای خلف با ادب بوتراب

جان جوادت تو زمن رو متاب

یک نظری بر من بیچاره ات

من بفدای جگر پاره ات

غریب دور از وطن فاطمه

داده عدو به عمر تو خاتمه

دشمن نامرد دلت را شکست

زهر جفا رشته عمرت گسست

----------------------------------------

           یا ثامن الحج (ع)

من کیستم گدای تو    یا ثامِــــــــــــنَ الحُج

شرمنــدة عطا ی تو     یا ثامِــــــــــنَ الحُج

بالله نمیروم بر بیگانگان به عجز

تا هستم آشنــای تو     یا ثامِــــــــــنَ الحُج

از کار من گره نگشاید کسی مگر

دست گره گشای تو     یا ثامِــــــــــنَ الحُج

تا آخرین نفس  نکشم دست التجا

از دامــــن  ولای تو      یا ثامِــــــــــنَ الحُج

خواهم ز بخت همت و از حق سعادتی

تا سر نهم بپــای تو      یا ثامِــــــــــنَ الحُج

دارالشفا ست کوی تو و خود تویی طبیب

درد مـــنو دوای تو       یا ثامِــــــــــنَ الحُج

جائیکه گفته مدح تو  سالار انبیاء

من چون کنم ثنای تو    یا ثامِــــــــــنَ الحُج

هستی چو پارة تن پیغمبر خدا

جان جهان فــدای تو     یا ثامِــــــــــنَ الحُج

همناله با جوانِ دل افسرده ات جواد

گریم در عـــزای تو      یا ثامِــــــــــنَ الحُج

 -----------------------------------------

رباعی

یا ضامن آهو نظری بر ما کن

پروندة دوستی ما امضاء کن

ما گریه کن آل محمد (ص) هستیم

خود مشکل پیچیدة ما را وا کن

             -------

با خاک درت شفاعت آمیخته است

خورشید ز چلچراغت آویخته است

بیش از همه جا در حرمت مسکین است

از بسکه کرم روی کرم ریخته است

 

شاه غریب و این همه سائل کنار خود

آقای ما که نیست بدهکار هیچ کس

مدیون نمی شود به دل زار هیچ کس

هرگز کسی نگفت که رنجورم از رضا

جز او نبود جود، سزاوار هیچ کس

ای آشنا به غیر تو از روز اولم

چشمم نبود تشنۀ دیدار هیچ کس

مانند تو میان رئوفان نمی شود

دلدادۀ صدای گنه کار هیچ کس

تو آبروی روی سیه را نمی بری

این گونه کس نبوده خریدار هیچ کس

قلب رئوف تو همه را مهربان کند

ورنه کسی نبود هوادار هیچ کس

آن که سرشت آب و گل فاطمی ما

ما را نساخت غیر تو غم خوار هیچ کس

خوشبخت آن دلی که گرفتار زلف تست

این دل نمی رود پی رخسار هیچ کس

ما را برای عاشقی ات آفریده اند

این گونه نیست نیّت معمار هیچ کس

ما را شبیه آهوی صحرا رها مکن

جز تو نمی شویم گرفتار هیچ کس

ما که دخیل پنجره فولاد بسته ایم

دیگر نمی رویم به دربار هیچ کس

شاه غریب و این همه سائل کنار خود

جز ما نداشت سید و سالار  هیچ کس

ایوان طلای تو به نجف می برد مرا

این گونه نیست جذبۀ تالار هیچ کس

جز از برای منتظران و حسینیان

روی تو نیست یوسف بازار هیچ کس

 

محمود ژولیده

درد و درمان من امام‌ رضاست

قبله ی جان من امام رضاست 
دین و ایمان من امام رضا ست 

بی‌ ولایش ز مرده مرده ‌ترم 
جان و جانان من امام ‌رضاست 

هر چه کردم تلاوت قرآن 
روح قرآن من امام‌ رضاست 

چار صحنش بهشت هشت بهشت 
خلد و رضوان من امام ‌رضاست 

نسخه و دارو و طبیبم اوست 
درد و درمان من امام‌ رضاست 

خجلم از عنایت و کرمش 
که مرا راه داده در حرمش 
-- 
او سیه ‌رویی مرا دیده 
به سیاهیم پرده پوشیده 

به کسی چه که من گنهکارم 
هر چه هستم رضا پسندیده 

بوده اشک خجالتم بر رخ 
او به اشکم ز لطف خندیده 

دست او بر روی سرم بوده 
مهر او در دلم درخشیده 

گر چه باشد گناهِ بسیارم 
هر که ام ثامن‌ الحجج دارم 
-- 
هر که زین آستانه در بزند 
نیست جایز در دگر بزند 

ای خوش آن دل که بر زیارت او 
سوی باب‌ الجواد پر بزند 

خوش‌تر آن مادحی که در حرمش 
دم ز آل پیامبر بزند 

زنگی ار رخ به خاک او شوید 
نی عجب طعنه بر قمر بزند 

کیست جز او که زائر خود را 
از کرامت سه بار سر بزند؟ 

بی ‌حساب است لطف و احسانش 
پدر و مادرم به قربانش 
-- 
زائرینی که دور این حرم‌ اند 
بین زوّار کربلا علم‌ اند 

دردمندان کز او شفا گیرند 
آسمانی‌ دل و مسیح‌ دم‌ اند 

همه عالم اگر شوند گدا 
پیش لطف و عطاش باز کم ‌اند 

میهمانان این امام رئوف 
غرق دریای رحمت و کرم‌ اند 

دوستانش ستارگان زمین 
زائرینش چو کعبه محترم‌ اند 

کعبه با آن جلال، سنگ و گِل است 
این حرم مسجد الحرامِ دل است 
-- 
یک جهان دل مقیم خاک درش 
لحظه ‌لحظه کرامت دگرش 

این جگر پاره ی رسول خداست 
به چه تقصیر پاره شد جگرش 

هیچ‌ کس جز خدا نمی ‌داند 
که چه آمد امام ما به سرش 

بر گل روی او به جای گلاب 
ریخت اشک دو دیده ی پسرش 

دل بسوزد برای آن پسری 
که نگه کرد و داد جان پدرش 

ناله از پرده ی جگر می ‌کرد 
گریه بر غربت پدر می ‌کرد 

پدر از سوز زهر پر می ‌زد 
ناله ‌اش بر جگر شرر می‌ زد 

هم پدر آه می ‌کشید از دل 
هم پسر ناله از جگر می ‌زد 

هم پدر چشم خویش را می ‌بست 
هم پسر دست غم به سر می‌ زد 

دیدنی بود لحظه ای که پدر 
بوسه بر عارض پسر می‌ زد 

دیده گریان و حجره در بسته 
سینه سوزان و ناله آهسته 
-- 
در غم آن ولیّ سبحانی 
ریخت خون، چشم هر خراسانی 

پای تابوت او به سینه زدند 
خواهرانه؛ زنان نوغانی 

همه با اشک دیده می ‌کردند 
جای معصومه اش گل‌ افشانی 

حیف! با دست دوستان در خاک 
شد نهان آن جهان نورانی 

عاقبت داد جان و راحت شد 
میهمان غریب زندانی 

هر دلی قطعه ای ز تربت اوست 
اشک «میثم» نثار غربت اوست