مناجات با خدا

مناجات با خدا


عبد گناهکار من چرا ز من جدا شدی

بر در غیر رفتی و دور ز آشنا شدی

قرار ما نبود این، مرا رها کنی چنین

دیده ز هم گشا ببین خود به کجا رها شدی

بندۀ بی‌ وفای من عبد گریز پای من

چرا گریختی ز من چه شد که بی‌وفا شدی

هر چه گناه کرده‌ای عفو نمودم از کرم

هر چه صدا زدم تو را باز ز من جدا شدی

حاصل خویش سوختی وصل مرا فروختی

اسیر نفس گشتی و هوایی هوی شد 

من همه هست خویش را بهر تو خلق کرده‌ام

تو همه را ندیدی و غرق یم خطا شدی

خداست یار و یاورت چگونه نیست باورت

دمی به خود بیا ببین که غافل از خدا شدی

رشتۀ وصل ما و تو پاره نمی‌شود بیا

خدای تو منم چرا بندۀ غیر ما شدی؟

مرا بس است آه تو گذشتم از گناه تو

دست بده به دست من از چه گریز پا شدی؟

خداست با تو «میثما» تو نیز باش با خدا

به سوی دوست کن سفر در به درِ کجا شدی؟

امام زمان(عج)-مناجات در ماه مبارک

امام زمان(عج)-مناجات در ماه مبارک


چشمم به انتظار تو تر شد نیامدی

اشكم شبیه خون جگر شد نیامدی

گفتم غروب جمعه تو از راه می رسی

عمرم در این قرار به سر شد نیامدی

تا خواستم به جاده ی وصل تو رو كنم

غفلت مرا رفیق سفر شد نیامدی

در مسجدیم و طاعت این ماه شغل ماست

بی قبله هر نماز به سر شد نیامدی

این نفس بد مرام مرا خوار و زار كرد

روز و شبم به لغو سپر شد نیامدی

رسوایی گدای تو از حد گذشته است

عمرم به هر گناه هدر شد نیامدی

از ما گناه سر زد و تو شاهدش شدی

دیدی دلم به راه دگر شد نیامدی

خسران زده كسی ست كه از یار غافل است

بی تو دعا بدون اثر شد نیامدی

از ما كه منفعت نرسیده برای  تو

هر چه ز ما رسیده ضرر شد نیامدی

گفتیم لا اقل سر افطار می رسی

دیده به راه ماند و سحر شد نیامدی

×××

برای دانلود این مناجات با صدای حاج منصور ارضی اینجا را کلیک کنید.

مناجات با خدا-پایان ضیافت الهی-مدح امیرالمومنین(ع)

مناجات با خدا-پایان ضیافت الهی-مدح امیرالمومنین(ع)


حیف که از دست ما ماه خدا می‌رود

ماه مناجات و نور، ماه دعا می‌رود

ماه سحر خیزی اهل صفا می‌رود 

ماه وصال علی، ماه ولا می‌رود

ماه خدا رفت رفت، جلوۀ بدرش به خیر

زمزمـه‌های شب و لیلۀ قدرش به خیر

بود به روی خدا، چشم تماشای ما

خواندن جوشن کبیر، صوت دل‌آرای ما

هر شب و هر روز بود، بزم خدا جای ما

زمـزمۀ افتتاح، سـر زد از آوای مـا 

حیف که مانند برق، این مه معبود رفت

دیـر ز راه آمد و، خنده زد و زود رفت

ماه خداوند رفت، ماند به دل آه ما

دست خداوندگار بود به همراه ما

نور به افلاک داد، ذکر هو الله ما 

ذکر هو اللهِ ما، اشک سحرگاه ما

نـالۀ العفو مـا از رمضان دل ربود

گاه دعای سحر، گاه ابوحمزه بود

زآینۀ دل گرفت ماه خداوند، زنگ

سلسلۀ زلف وصل، بود سحرها به چنگ

عبد خدا بود و صلح، دیو هوی بود و جنگ 

یافت ز خون علی صورت این ماه، رنگ 

محفل قرب خدا کوی علی بود و بس

روی جمیل خدا روی علی بود و بس  

کیست علی؟ کیست؟ کیست؟ سرّ مگوی خدا 

آن کـه هیـاهوی اوست، معنی هـوی خـدا 

دست و زبان گوش و چشم روی نکوی خدا

داشته شصت و سه سال، دیده به سوی خدا

نور به او متکی، خلق به او زنده بود

عالم و آدم نبود، او به خدا بنده بود

ارض و سماوات را در همگان یک علی است

هم به مکان یک علی، هم به زمان یک علی است

هم به جهان یک علی، هم به جنان یک علی است

بلکه خداوند را در دو جهان یک علی است

قادر منان یکی است، خالق داور یکی است

بعـد خداونـدگار، احمد و حیـدر یکی است

حاصل لوح و قلم، نام علی بود و بود

نقش وجود و عدم، نام علی بود و بود

بعد خدا دم به دم، نام علی بود و بود

ذکر خداوند هم نام علی بود و بود

مدح علی هم همان مدح محمّد بوَد

احمـد حیـدر بـود حیـدر احمد بوَد

علی به نص صریح، نفس پیمبر بود

علی کنـار نبی، ساقی کوثر بود

علی تمام نماز، نه بلکه برتر بود

نمـاز بی مهر او، گنـاه اکبـر بود

عبد مؤید علی است، جمال سرمد علی است

نه، جان پیغمبر است، تمام احمد علی است

این دو ز صبح ازل، کنار هم زیستند

جدا ز هم تا ابد، نبوده و نیستند

خدای داند فقط که بوده و کیستند

که بوده و کیستند؟ چه بوده و چیستند؟

دو نـاشناس وجـود دو نـور غیب و شهود

به هر دو از حق سلام به هر دو از ما درود

علی است آقای من، علی است مولای من

علی است دنیای من علی است عقبای من

جحیم با مهر اوست، جنت اعلای من

اگر رَوَم در بهشت، سوای او، وای من

مرده بُدم با دمی زنده شدم از دمش

«میثمم» و می‌دهم جان به ره میثمش

مناجات با خدا-استقبال ماه رمضان

روزه‌داران مؤمنین آماده! من ماه خدایم

ماه روزه، ماه قرآن، ماه تسبیح و دعایم

ماه حق، ماه نبی، ماه علی مرتضایم

ماه خیل انبیاء و اتقیا و اوصیایم

تا رساند بر همه عالم پیامم را محمد

خوانده از آغاز شهر الله نامم را محمد

من گرامی ماه عفو و رحمت پروردگارم

روزه‌داران الهی را همه باغ و بهارم

باشد از شعبان امیرالمؤمنین چشم انتظارم

در دل شب انس‌ها با حضرت صدیقه دارم

تا سحر گه بی قرار چشم گریان حسینم

هر شب و هر روز محو صوت قرآن حسینم

دامن سجاده گردد بزم اُنس یار با من

چشم مشتاقان بوَد تا صبحدم بیدار با من

نور بخشد شمع جمع محفل دادار با من

انس می‌گیرند مردان خدا بسیار با من

از نسیم آید سرود نغمۀ روح الامینم

همدم اشک و مناجات امیرالمؤمنینم  

لحظه‌ها تسبیح و، خوابِ روزه‌دارانم عبادت

روزهایم روزهای صدق و اخلاص و ارادت

یوسف زهرا حسن در نیمه‌ام یابد ولادت

وز قدوم مادر زهرا مرا باشد سعادت

روزه‌داران را دهـم از سـاغر قـرآن حلاوت

ای خوشا آنکس که در من می‌کند قرآن تلاوت

ای خوشا آنکس که قدر لیلةالقدرم بداند

ای خوشا آنکس که اشک و معرفت در من فشاند

ای خوشا آنکس که شب‌ها تا سحر بیدار ماند

در دل شب افتتاح و جوشن و بوحمزه خواند

من همان ظرف عنایات خداوند کریمم

روح می‌بخشد دعای یا علیُّ یا عظیمم

وای بر آنکس که در من حق نیامرزد گناهش

یا نگردد شسته از اشک شبی روی سیاهش

آنچنان باشد که حق محروم سازد از نگاهش

در مه رحمت بوَد آغوش شیطان، جایگاهش

توشه‌ای با خود نیارد تا خدا از او پذیرد

می‌سزد از غصه در عید صیام من بمیرد

خوش به حال آنکه در من دامن دلبر بگیرد

در عروج خویشتن از زهد و تقوا پر بگیرد

در دل شب‌های قدرم نیز قرآن سر بگیرد

روی در محراب کوفه، دامن حیدر بگیرد

ای خوش آنکو پرکند از اشک چشم نازنین را

تـا بشویـد فرق خـونین امیـرالمـؤمنین را

ای خوش آنکو در معاصی، احترام از من بگیرد

با دهان روزه‌اش هر روز، کام از من بگیرد

دامن وصل خدا را در صیام از من بگیرد

در عبادت رفعت و شأن و مقام از من بگیرد

من همانا سفرۀ مهمانی ذات خدایم

با تمام انبیاء از صبح خلقت آشنایم

«میثم» از هر لحظۀ من فیض‌ها گردد نصیبت

روزه، دارو، ذکر، درمان، ذات حق گردد طبیبت

هست دامان تو هر شب دامن وصل حبیبت

هر نفس باشد دعای یـا حبیب یـا مجیبت

دوستت دارد خدا، گر تو خدا را دوست داری

صرف کن اوقات خود در روزه و شب‌ زنده‌داری

************************

مناجات با خدا-ماه شعبان


در ماه شعبان آمدم، محزون و گریان آمدم

زار و پشیمان آمدم، یا ربنا اغفرلنا

من رو سیاهم یا اله، نامه تباهم یا اله

پر اشتباهم یا اله، یا ربنا اغفرلنا

من عبد بی ایمان شدم، دور از تو و قرآن شدم

من بنده ی شیطان شدم، یا ربنا اغفرلنا

شیطان هم آغوشم شده، ذکر دل و هوشم شده

مردن فراموشم شده، یا ربنا اغفرلنا

از نفس اماره ببین، خوردم خدا من بر زمین

گویم به حالی دل غمین، یا ربنا اغفرلنا

حاجیِّ احرام توام، ممنونِ اکرام توام

من تشنۀ نام توام، یا ربنا اغفرلنا

هستی تو کاشف الکروب، هستی تو غفار الذنوب

هستی تو ستار العیوب، یا ربنا اغفرلنا

دیدی که در خلوت چه شد، آن لحظۀ لذت چه شد

پس لطف و غفرانت چه شد، یا ربنا اغفرلنا

من شیعه زاد حیدرم، من نوکر پیغمبرم

مستِ حسینِ بی سرم، یا ربنا اغفرلنا

یا رب به حق مصطفی، حق علی مرتضی

بگذر ز کوه جرم ما، یا ربنا اغفرلنا