حضرت رقیه (س)
واحد
تموم آرزوم همینه یک شب ببینم یه بار دیگه روی بابامو
تاکه مرهم بذاره به روی
زخمام به بابام نشون می دم زخمای پامو
دوس دارم یه بار بشینم به روی شونه ی بابام
من بااین لکنت زبونم می خونم
بابامو می خوام
مگه گناه من چی بوده که تن من همش کبوده
تموم دلخوشیم همیشه بابا
بوده
من الذی ایتمنی
ابتا یا حسین
******
بیا و برس به دادم تو
خرابه کس و کارم بابای خوبم کجایی
به خودم گفتم منو بغل می
گیری اما دیدم که حالا بی دست و پایی
به خودم گفتم میایی به تو
می گم گله هامو
اما انتظار نداشتم ببینم
اینجور بابامو
دشمن بهم امون نداده زخم سرت چقدر زیاده
تو رو به من بعد یه مدت بابا داده
من الذی ایتمنی
ابتا یا حسین
******
دخترت بمیره تا این که
نبینه صورت
تو بابا غرق خاک وخونه
جون دادم تا که دیدم رو
لبای تو هنوزم ردّ یه چوب خیزرونه
اگه با دستام می گشتم دنبال لبای پاره
آخه از ضربه ی سیلی چشم دختر تو تاره
از ضرب دست نمونده رویی صدانمونده تو گلویی
بس که موی منو کشیدن نمونده
مویی
من الذی ایتمنی
ابتا یا حسین
******
یاحسین تو رو به ذکر یا
رقیه امضا کن برات کربلامو امشب
دوس دارم یک شب جمعه
پایین پات بخونیم ماهمگی روضه ی زینب
می دونی عمریه آقا آرزوم
کرببلاته
تموم زندگی من فدای
یه نیم نگانه
بخر آقا این آه وناله زندگی
بی حرم محاله
بده برات کربلامو جون سه ساله
من الذی ایتمنی
ابتا یا حسین