امام علی(ع)-عید غدیر-سیاسی، اجتماعی


من اسم را بدون تو انشا نمی کنم

ذکری به غیر نام تو مولا نمی کنم

ذکر خدای عزوجل ذکر حیدر است

این یاد را بدون تو معنا نمی کنم

هر کس که خواند نام رفیعت مجاب شد 

پس بی اجابت تو تمنا نمی کنم

وقتی نظر به وسعت ارض و سما کنم

ایجاد را بدون تو پیدا نمی کنم

با هر نفس مُمِدّ حیاتم تویی علی

بی یا علی تنفس بی جا نمی کنم 

انگار که ز قبل تولد تو با منی

بی تو علی تلفظ بابا نمی کنم

با تو بیایم و نروم بی تو از جهان

من بی علی ممات وَ محیا نمی کنم

دل را «فَمَن یَمُت یَرَنی» زنده می کند 

ما را تب علی ارنی زنده می کند

ما امتحان شده به تولای حیدریم

دل می دهد گواه که از نسل کوثریم

وقتی امیر بر روی دست پیمبر است

ما خاک زیر پای علی و پیمبریم

درد آشنای حیدر کرار، جان ماست

در یاریِ رسول، علیِ مکرریم

هرگز به ترک دین علی تن نمی دهیم

ما، ای غدیر خم، ز ازل شیعه پروریم

بیعت کنیم با علی و آل مصطفی

ما آب و گل سرشتۀ این عید اکبریم

راهی به جز مسیر ولایت نمی رویم

ما دولت کریمه و انصار رهبریم

با هر که دشمنی بکند حرب می کنیم 

با هر که دوستی بکند ما برادریم

اسلام آل فاطمه اسلام ناب ماست

لبیک بر ندای ولایت جواب ماست

ما را فقط معلم دین خدا علیست

زیرا که باب مدرسه مصطفی علیست

دریای علم اول و آخر به نزد اوست

اسرار علی، حدید علی، هل اتی علیست

قرآن، کتابِ مدح علی، ذمِّ دشمن است

شایستۀ اطاعت و مدح و ثنا علیست

اول کسی که مؤمن دین خدا شده

مولای ما مُهَیمِن ما مرتضی علیست

از آدم ابوالبشر و انبیای بعد

تا خاتم النبی همه مشکل گشا علیست

فرمود مصطفی به هر آن کس که رهبرم

فرمانروای مقتدر و مقتدا علیست

فرمان او مطاع چو فرمان خالق است

بعد از نبی برای همه پیشوا علیست

احمد چو خواست حکم خدا را کند جلی

بی شک ز عمق هستی خود گفت یاعلی

وقتی فرشتگان خدا سجده می کنند

بر آدم است؟ یا به کجا سجده می کنند؟

در صُلب آدم است علی نور کردگار

یعنی به نور شیر خدا سجده می کنند

از انبیا گرفته به وقت نماز عشق

تا اولیا به سَرور ما سجده می کنند

لیل و نهار چون به علی دایر است و بس

ارض و سما به آل عبا سجده می کنند

هستی تمام، سلطنت مرتضی علیست

عالم بر او ز شاه و گدا سجده می کنند

وقتی فرشتگان مقرب دعا کنند

بر ذات او به وقت دعا سجده می کنند

آن بنده ای که مخلص پروردگار شد

مولای ما علی پدر روزگار شد

رفتم طواف بیت و ندیدم به جز علی

از گلشن مَطاف نچیدم به جز علی

هر چه صدا زدم: که مرا می شود مجیب؟

از کعبه پاسخی نشنیدم به جز علی

گر چه صدای شُرشُر زمزم به گوش بود

حقّا که باده ای نچشیدم به جز علی

سعی و صفا و مروه مرا در تلاش برد

از این تلاش دل نرسیدم به جز علی

تقصیر عشق کردم و خوردم گره به زلف

از قید هر چه زلف بریدم به جز علی

وقتی دلم به رکن یمانی نماز کرد

وجه خدای کعبه ندیدم به جز علی

مقصود ما نه کعبه و بتخانه و کِنِشت

راه بهشت برنگزیدم به جز علی

قرآن و عترتند گواه کلام من

من عبد مرتضایم و مولا امام من

آن کس که از امام تَمَرُّد نمی کند

خود را بری ز بار تعهد نمی کند

آن سالخورده ای که علی را رها کند

یاد از علی ز بدو تولد نمی کند

آن کس که قصد یاری رهبر به دل نداشت

تمکین از او ز روی تَعَمُّد نمی کند

گه با علیست گه سرِ خوان معاویه

بیهوده ادعای تَجَدُّد نمی کند

هر کس کنار سفرۀ بیگانگان نشست

دیگر به امر یار تَعَبُّد نمی کند

یا نطفه اش خراب وَ یا لقمه اش حرام

ور نه حلال زاده تَمَرُّد نمی کند

آن کس که شاکر است به خان نعیم دوست

در خارج از حریم تَرَدُّد نمی کند

با دین ستیزِ پستِ نمکدان شکن بگو

حقِّ نمک ادا نکند پیرُوِ عدو

تا تیغ ذوالفقار به دستان حیدر است

شیعه مجاب و پیرو صبر پیمبر است

روزی که تیغ رسته شود از غلاف صبر

خط نفاق و کینه از این تیغ، بی سر است

حزب خدا که حزب علی، حزب فاطمه است

آماده جهاد به فتوای رهبر است

شیعه کُشی به دست مسلمان مباح شد!

این هم برای شیعه معمای دیگر است

کاخ ستم به تیغ عدالت شود خراب

این امر در کتاب الهی مقدر است

صمصام منتقم چو زند پرده را کنار

شیعه کنار مهدی آل پیمبر است

ما انتقام فاطمه را جستجو کنیم

اسلام، قرن هاست عزادار کوثر است

خم غدیر صحنۀ هم عهدی است و بس

اصل غدیر بیعت با مهدی است و بس


امام علی(ع)-غدیر


عیـد همـه اعیـاد خـدا عیـد غدیـر است

عیدی است که پیغمبـر اسـلام بشیر است

عیدی که در آن عمر خطیر است خطیر است

عیدی است که حیدر به همه خلق امیر است

عیدی است که از سوی خدا بهر محمّد

گـل واژۀ «اَکـمَلتُ لکُـم دینُکُـم» آمــد

تبـریک در این عیـد مؤیـد شده واجب

امری است مؤکد که به احمد شده واجب

لطف و کـرم از خـالق سرمـد شده واجب

ابـلاغ ولایـت بـه محمّـد شده واجب

صحرای غدیر آمده صحرای قیامت

زیرا که گرفته است خدا عید امامت

یاران گل لبخند ز هر سو بفشانید

بر خاک قدم‌های محمّد بنشانید

در محضر احمد ز علی مدح بخوانید

تا عیـدی خـود را ز محمّـد بستانید

با عطر ولایت دهن خویش بشویید

تبریک به سادات بنی فاطمه گویید

در دست گرفته است نبی دست ولی را

ابـلاغ کنـد حکـم خـدای ازلــی را

افکنده به قلب همگـان، نور جلی را

کـای مـردم عالم بشناسید علـی را

فرمـان خداونـد همیـن است همیـن است

هر کس که منم رهبر او، رهبرش این است

حکـم از طـرف ذات خداونـد غدیـر است

بر ختم رسل ایـن علی امـروز وزیـر است

در حکم مدیر است، مدیر است، مدیر است

بر خلق امیـر است، امیـر است، امیر است

این است که شایسته این قدر و مقام است

تا حشر امـام است امـام است امـام است

منشور خـدا را همه امروز بخوانید

دین غیر تولای علی نیست بدانید

بر تخـت ولایت دگری را ننشانید

فرمـان خـدا را ز لـب او بستـانید

این است که بوده همه‌جا نفسِ امیرش

این است کـز آغـاز خدا خوانده امیرش

این است که دین، دین نشود جز به ولایش

این است کـز آغــاز خــدا گفتـه ثنایش

این است که قرآن شده مشتاق صدایش

این است دلِ بستـه اجـابت به دعـایش

غیر از علی اسلام یدالله ندارد

با خویش محمّد اسدالله ندارد

این بر همه مولاست بدانید بدانید

این از همه اولاسـت بدانید بدانید

این همسر زهراست بدانید بدانید

این دست الهی است ببینید ببینید

این هست الهی است ببینید ببینید

این نور عیان است عیان است عیان است

این سرِّ نهان است نهان است نهان است

این جان جهان است جهان است جهان است

این بر تـن توحیـد روان است روان است

این رهبر دین رهبر دین رهبر دین است

والله امیـن است امیـن است امین است

ای روی تو مرآت خدای تو علی جان

ای ذکـر خداونـد ثنـای تو علی جان

ای ملک خـدا زیر لوای تو علی جان

ای جان دو عالم به فدای تو علی جان

تـو آینـۀ غیب‌نمــا غیب‌نمــایی

تو روی خدا، روی خدا، روی خدایی

خصم تو به جز قعر سقر نیست سرایش

فرقـی نبـوَد بیـن عبـادات و زنـایش

نفرین شـود از خشم خداوند، دعـایش

حق است که ابلیس کند گریه برایش

فردا شرر نار بود تشنۀ خونش

فریاد زند دوزخ از سوز درونش

ما مرد غدیریم غدیریم غدیریم

ما یـار امیـریم امیـریم امیـریم

صدبار اگر زنده شده باز بمیریم

والله قسم خـط سقیفه نپذیریم

در مدح علی تا که بخوانیم قصیده

باید که ز «میثم» بستانیم قصیده