http://zakeraflaki.persiangig.com/aksha/www.zakeraflaki.blogfa.com%20%20%2810%29%20copy.jpg

ذاکر پُر شور و دیوانه کجاست / در مدینه ، کاظمین یا کربلاست
از شراب عشق حق مدهوش شد / آن صدای دلنشین خاموش شد
آن که هر دم میشنید زخم زبان / جا گرفته در دل صاحب زمان
من نمیدانم چه گویم بعد از این / ذاکر ارباب بود و دل غمین
مثل مرغی در قفس پَر بسته بود / از حیاتش دل بُرید و خسته بود
کافری گفت که او کافر بُوَد / هر چه بود او پسر حیدربُوَد
رشته عمر کَمش بُگسستی / حرمت فاطمه را بشکستی
بر لب ما این نوای منجلی ست / گردنت در دست عباس علی ست
از زمانه خسته و بی تاب شد / مثل زهرا مادر خود آب شد
مرغ جانش سوی زینب میپرید / مثل زینب ناسزاها میشنید
چون دمادم خون دلها میخورد / مادرش زهرا رسید او را بُرد
آتش غم بر دل تنگش زدند / با ملامت طعنه ها ، سنگش زدند
هر که میگفت که او مُرتد بود / از در خانه حیدر رد بود
آنکه در حقش جفا بسیار کرد / پیروی از دشمن ابرار کرد
آن مریض عشق آخر خوب شد / بر دل اهل زمان محبوب شد
کور شد آن چشم ناپاک حسود / سید جواد ما دل از زهرا رُبود
دید از اهل زمانه او جفا/ همچو باب خویش علی المرتضی
آن که یک جا دوستان را ترک کرد / غربت جدش علی را درک کرد
خوش به حالت راحت از دنیا شدی / روضه خوان حضرت زهرا شدی
بر زمانه روشن این مطلب شده / بانی روضه تو زینب شده
با رسول ترک همپایه شدی / آمدی اینجا تو همسایه شدی
تا مزارش در بَرِ او کنده شد / فاش میگویم رسولم زنده شد