آقا تو را به آبروي مصطفي بيا


اي منجي رهايي دين خدا بيا

 جبران دردهاي دل هل اتي بيا

اي آخرين سلام مظلوم اهل بيت 

 آقا تو را به آبروي مصطفي بيا

از چاه هاي كوفه چه داري خبر بگو

  اي با خبر به درد دل مرتضي بيا

ام الائمه جوان منتظر تو راست

 اي محتواي مصحف زهرا بيا

از غربت غريب مدينه به ما بگو

 اي آشناي زخم دل مجتبي بيا

سنگين ترين مصيبت تو داغ كربلاست

 اي منتقم خامس آل عبا بيا

احياگر صحيفه سجاديه تويي

 اي شرح حال واقعه نينوا بيا

بي تو دم از وصيت باقر نمي زنيم 

 اي ميزبان هيئت صحن مِنا بيا

شيخ الائمه گفت كه خدمتگذار توست

 اي مقتداي صادق آل عبا بيا

باب الحوائجي كه دخيل تو بسته است 

 از چاه گفت يوسف زهرا تو را، بيا

تو نور چشم عالم آل محمدي

 سوگند بر پيمبر و جان رضا بيا

از كودكي جواد الائمه به ياد تو 

 آقا قسم به گريه ابن الرضا بيا

تبعيدگاه هادي دين يك بهانه ماند 

 ديگر تو بر نجات امام الهدي بيا

حاجت به غير تو حسن عسگري نداشت 

 اي مانده از قديم ز بابا جدا بيا

سرداب سامرا،  ز سحر تا سحر بسوز 

سر داده ايم سلام صباح و مساء بيا

حالا قسم به درد اسيري عمه ات

 با ذوالفقار حضرت مولا بي

گم کرده ام نشان حرم رهنما کجاست


ترسم که بیایی من آن روز نباشم

یا صاحب الرمان...

گم کرده ام نشان حرم رهنما کجاست 

 جا مانده ام ز قافله ها آشنا کجاست


بالم شکسته است زمین گیر مانده ام 

 بال و پری که پر بکشم با شما کجاست


پهن است دامن من مسکین و این امید 

 تا عابر قدیمی این جاده ها کجاست


تا سایه های یاسِ دلم رنگ غم گرفت 

 آن آفتاب روشن ماتم زدا کجاست


کشتی شکسته ایم به دریای انتظار 

 ساحل کجا، راه کجا، ناخدا کجاست


گفتم بیا که منتظرم با کنایه گفت 

 یاری که نیست قلب و زبانش جدا، کجاست


از راه، طالب دم مظلوم کی رسد 

آخر یگانه منتقم کربلا کجاست

مناجات با امام زمان (عج)  زمزمه


مناجات با امام زمان (عج)

زمزمه


ای دلبرم من دل به گیسوی تو بستم

ای عمر من عمری سر راهت نشستم

محراب من ابـروی تو          یا بن الزهرا

ای قبــله من  روی تو        یا بن الزهرا

ای شـام قدرم موی تو       یا بن الزهرا

از دیده خون افشاندهام      یا بن الزهرا

چشم انتظارت مـاندهام     یا بن الزهرا

هر جمعه ندبه خواندهام     یا بن الزهرا

******

كی میشود از خاك پای تو بوسه گیرم

كی میشود دورت بـگـــردم و بمیرم

من دیده بر راه توام           یا بن الزهرا

من عبـد درگاه توام           یا بن الزهرا

محو رخ مـــاه توام             یا بن الزهرا

روی تو بـاشد قمرم           یا بن الزهرا

خال تو بـاشد حجرم          یا بن الزهرا

ناز تو با جان میخرم        یا بن الزهرا

******

مادر به زیر تازیانه زد صـدایت

بین در و دیوار خانه زد صدایت

زمزمه میگوید بیا                        یا بن الزهرا

علقمه میگوید بیا           یا بن الزهرا

فاطمه میگوید بیا            یا بن الزهرا

هر خوشــه میگوید بیا     یا بن الزهرا

بی تـوشـه میگوید بیا      یا بن الزهرا

شش گوشه میگوید بیا   یا بن الزهرا

******

ای آبروی روی زشت من كجــایی

ای چشم تو باغ بهشت من كجایی

هر نــاله میگوید بیا         یا بن الزهرا

هر لالـه  میگوید بیا         یا بن الزهرا

سه ساله میگوید بیا       یا بن الزهرا

پروانه  میگوید بیـا           یا بن الزهرا

ویرانه  میگوید بیـا           یا بن الزهرا

دردانه  میگوید بیـا          یا بن الزهرا

 

دریافت سبک

پيش طبيب آمده ام، درد مي كشم

مجنون شدم كه راهي صحرا كني مرا
گاهي غبار جاده ليلا، كني مرا
كوچك هميشه دور ز لطف بزرگ نيست
قطره شدم كه راهي دريا كني مرا
پيش طبيب آمده ام، درد مي كشم
شايد قرار نيست مداوا كني مرا
من آمدم كه اين گره ها وا شود همين!
اصلا بنا نبود ز سر واكني مرا
حالا كه فكر آخرتم را نمي كنم
حق مي دهم كه بنده دنيا كني مرا
من، سالهاست ميوه خوبي نداده ام
وقتش نيامده كه شكوفا كني مرا
آقا براي تو نه! براي خودم بد است
هر هفته در گناه، تماشا كني مرا
من گم شدم، تو آينه اي گم نمي شوي
وقتش شده بيائي و پيدا كني مرا
اين بار با نگاه كريمانه ات ببين
شايد غلام خانه زهرا كني مرا

آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد

آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد

شاید دعای مادرت زهرا بگیرد

آقا بیا تا با ظهور چشم هایت 

این چشم های ما کمی تقوا بگیرد

پایین بیا خورشید ابر غیبت

تا قبل از آن که کار ما بالا بگیرد

آقا خلاصه یک نفر باید بیاید

تا انتقام دست زهرا را بگیرد

من گریه میریزم به پای جاده ات تا

آیینه کاری کرده باشم مقدمت را

اول ضمیر غائب مفرد کجایی؟

ای پاسخ آدینه های پر معما؟!!

حتمیه بی چون چرا برگرد شاید...

راحت شویم از دست اما و اگر ها

آقا نماز جمعه ی این هفته با تو...

پای برهنه آمدم تا کوفه با پا...

پایان شب های بلند انتظاری

آیا برای آمدن میلی نداری؟

من نذر کردم خاک پایت را ببوسم

آیا سر این بنده منت میگذاری؟

من دل ندادم تا که روزی پس بگیرم

می خواستم پیشت بماند یادگاری

برگرفته از:http://binoghteh.persianblog.ir

مناجات با امام زمان (عج)

 

گلم با این دل من ناله سر کن

بیا این دیده را با اشک تر کن

گلم این جمعه هم بگذشت بی تو

بیا تا جمعه بعدی سفر کن

گلم خاک دلم بیمار گشته

بیا خاک مرا زیر و زبر کن

شدم من دربه در از هجر رویت

بیا فکری به حال در به در کن

هوای کربلا دارد دل من

بیا مرغ دل من را تو پر کن

کنار ساحل عشقت نشینم

تو خاک ساحل عشاق زر کن

بود زهر جفا در تیر عشقت

تو ای زهر جفا در من اثر کن

درون هیئت عشاق ای جان

گهی یاد از جفای میخ در کن

گهی کن یاد از یک کوچه ی تنگ

گهی خود را به سیلی ها سپر کن

بیا مهدی دلم تنگ شما شد

دل من سالها بهرت گدا شد

سروده جعفر ابوالفتحی

&&&&&&&&&&&&

 

امام زمان (عج)-مناجات

 

پیدا تری ز خورشید، ای ماه بی نشانم!

تا از تو می سرایم، گُل می شود دهانم

معنای آدمیت، فهم شکفتن توست

اردیبهشت محزون! حوّای مهربانم!

فوّاره ی خروشی، ای آه سرمه ای رنگ!

با روزه ی سکوتت، آتش مزن به جانم

با ابرها بگویید، دستِ مرا بگیرند

از دودمانِ آهم، ماندن نمی توانم

بیرون شو ای همایون، از پشت پرده ی غیب

تا در سه گاهِ مستی، شوریده تر بخوانم

****************

 

 

گر جان نشود فدات، نمی خواهیمش

گر سر نرود به پات، نمی خواهیمش

علامه ی دهر هم که باشد باشد

آقا، نشود گدات، نمی خواهیمش

×××

 گفتم دُری سفتم، او فقط آه کشید

از غصه نخفتم، او فقط آه کشید

من شاعر صاحب الزمانم، اما

هر بار که گفتم، او فقط آه کشید

***************

امام زمان(عج)-مناجات

 

غروب جمعه رسیده است و باز تنهایی

غروب، این‌ همه غربت، چرا نمی‌آیی؟

زمین به دور سرم چرخ می‌زند، پس کی

تمام می‌شود این روزهای یلدایی؟

کجاست جاذبه‌ات آفتابِ من؟ خسته است

شهابِ کوچکت از این مدار پیمایی

کبوترانه دلم را کجا روانه کنم؟

کجاست گنبد آن چشم‌های مینایی؟

تمام هفته دلم را به جمعه خوش کردم

غروب جمعه رسیده است و باز تنهایی...

*************

امام زمان(ع)-مناجات

 

بهار بـی تـو نگردد بهار، یا مهدی!

قرار بـی تـو نگیرد قرار، یا مهدی! 

بــه انتظــار قســم ای امـام منتظران!

ز مرگ سخت تر است انتظار یا مهدی!

مسیـح آل محمـد! بیـا که بی تو شده

تمـام زندگی ام احتضار، یـا مهدی! 

بیا که بی تو روان است خون دل هر شب

ز چشم عاشق شب زنده دار یا مهدی! 

بیا و پاک کن ای دست حق، به جای علی

سرشک فاطمه را از عـذار یا مهدی!

صـدای نالۀ مـولا ز چـاه مـی آید

بکش به یاری او ذوالفقار یا مهدی! 

هزار سال فزون است کز برای حسین

تویی به صبح و مسا اشکبار یا مهدی! 

چه می شود به کنار تو با تو گریه کنم

برای عمۀ تو زار زار یا مهدی! 

هنوز پرچم سـرخ حسین مـی گوید

کجاست حجت پروردگار یا مهدی! 

تو دست شیعه در این پرتگاه کفر، بگیر

تو پا به دیدۀ «میثم» گذار یا مهدی!

&&&&&&&&&&&&

 

 

مستیم ولی مست می موعودیم

هستیم چنین و از ازل هم بودیم

ما را چو عدو مور شمارد غم نیست

ما وارث مُلک وَلَد داوودیم

از نسل خلیلیم و تبر در دستیم

ما بت شکنان معبد نمرودیم

ما منتظریم کعبه روشن گردد

دیری ست پی اجازت معبودیم

تا یار دو دست خویش بر پرده زند

ما شاهد آن طلیعۀ مشهودیم

یا رب نکند چشم ز ما بردارد

گر یار ز ما دور شود نابودیم

آدینه ز تقویم همه حذف شده است

از بس همگی در پی بیع و سودیم

کشکول زهیر از دو بیتی خالی ست

درویشِ غزل سرای خاک آلودیم

&&&&&&&&&&&&&

امام زمان(عج)-مناجات

 

آقا قسم به جان شما خوب می شوم

باور کن آخرش به خدا خوب می شوم

حتی اگر گناه خلایق کشم به دوش

با یک نگاه لطف شما خوب می شوم

این روزها ز دست دل خویش شاکیم 

 قدری تحملم بنما خوب می شوم

من ننگ و عار حضرتتان تا به کی شوم  

کی از دعای اهل بکا خوب می شوم

جمعی کبوتر حرم فاطمی شدند

من هم شبیه آن شهدا خوب می شوم

گر چه دلم ز دوری تان پر جراحت است

در چشمه سار ذکر و دعا خوب می شوم

من بدترین غلام حقیر ولایتم

ای بهترین امام بیا خوب می شوم

با این همه بدی به ظهور شما قسم

با یک نسیمِ کرب و بلا خوب می شوم

 

 

 

 

 

این جمعه هم گذشت

این جمعه هم گذشت

ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت
دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت

مانند مرده ای متحرک شدم بیا
بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت

می خواستم که وقف تو باشم تمام عمر
دنیا خلاف آنچه که می خواستم گذشت

دنیا که هیچ,جرعه ی آبی که خورده ام
از راه حلق تشنه ی من مثل سم گذشت

بعد از تو هیچ رنگ تغزل ندیده ایم
از خیر شعر گفتن,حتی قلم گذشت

تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم
یک گوشه بغض کرده,که این جمعه هم گذشت

مولا شمار درد دلم بی نهایت است
تعداد درد من به خدا از رقم گذشت

حالا برای لحظه ای آرام می شوم
ساعات خوب زندگی ام در حرم گذشت