حضرت زهرا(س)-شهادت

 

مرد اگر خانه به گلزار جان برگیرد

 دل او، باز هوای سر و همسر گیرد

گر چه فرزند، عزیزست چه دختر چه پسر

 بیشتر مهر پدر جانب دختر گیرد

بارها گفت نبی: فاطمه چون جان منست

 که گمان داشت کسی جان پیمبر گیرد؟!

بارها گفت که آزار وی، آزار منست

 کاش می‏بود که گفتار خود از سر گیرد

کاش می‏بود در آن کوچه، نبی تا که مگر

 راه بر قاتل دختر، پی کیفر گیرد

کاش می‏بود که از خادمه‏ی دختر خویش

 خبری از سبب سوختن درگیرد

کاش می‏بود پیمبر که ز اسماء پرسد

 که: چرا دختر من روی ز همسر گیرد؟!

کاش می‏بود که آن شب، جسد فاطمه را

 گاه بر دوش علی، گاه پیمبر گیرد

کاش می‏بود در آن شام غریبان که به دست

 اشک غربت مگر از چهره‏ی حیدر گیرد

کاش می‏بود که اطفال یتیم او را

 بدهد تسلیت و بوسد و در برگیرد

کاش می‏بود در آن نیمه‏ی شب ها، که حسین

 خیزد از خواب و بهانه پی مادر گیرد

چه غم از وحشت فرداست؟ که (آواره‏ی) او

 دامن فاطمه را در صف محشر گیرد