میلاد فاطمه معصومه(سلام الله علیها)
مائيم گدای حضرت معصومه
گفتيم ثنای حضرت معصومه
ايا م ولادتش همه ميگوييم
جانها به فدای حضرت معصومه
ايام سرور است صفا ميخواهم
من رزق زسفره شما ميخواهم
شاديست به خانه امام کاظم
من عيدی خود را زرضا ميخواهم
بردرگه مجد توجهان بنده شده
گل پيش قدومت وسرافکنده شده
يا حضرت معصومه زنورت بی بی
خورشيد کسوف کرد وشرمنده شده
امروز به جسم مرده جان ميآيد
خورشيد ولا به آسمان ميآيد
شادند مواليان مولا ازعشق
چون عمه صاحب ا لزمان ميآيد
درحنجره ما صدای هق هق داريم
يک عمربه دل داغ شقايق داريم
درهرشب وصبح ذکرما اين باشد
صد شکرکه ماامام صادق داريم
بيابياودلم را دوباره احيا كن
دوچشم خشك مرا مثل قبل دريا كن
كرم،به گدايان هميشه عادت توست
مرا گداي دو دستان ومشك سقا كن
ازعصرقديم باتوعهدی دارم
وزنام شما به کا م شهدی دارم
ايام ولادتت امام حاضر
برلب شب و روزذکرمهدی دارم
امروزبه جسم مرده ام جان آمد
ايام سروروعيش ياران آمد
شيرينی ونقل وشربت آماده کنيد
ای منتظران نيمه شعبان آمد
توحاضری وديده ما ناقابل
عشق توزکودکی به قلبم نائل
ياحضرت عسکری مبارک برتو
برمن صله ای بده که هستم سائل
درخوف ورجاءمانده پراز واهمه ايم
باشوروشعورخودبه غم خاتمه ايم
درروزقيامت که همه حيرانند
مازيرلوای حضرت فاطمه ايم
اي روح محجّب که به قم قائمه اي
ياد آور زهد و عفّت فاطمه اي
معصومه اي و خواهر محبوب رضا
آن عالمِ اهل بيت و تو عالمِه اي
در گلشن دين باز صفا آمده است
محبوبه ي حي کبريا آمده است
آمد به جهان کريمه ي اهل البيت
ده مژده که خواهر رضا آمده است
اي پناه اهل محشر عيد ميلادت مبارک
اي همه روح مطهّر عيد ميلادت مبارک
اي رخت مرآت مادر عيد ميلادت مبارک
اي گل باغ پيمبر عيد ميلادت مبارک
اي قم از خاکت معطّر عيد ميلادت مبارک
دختر موسي ابن جعفر عيد ميلادت مبارک
*****
اي سلام چارده معصوم بر جان و تن تو
نام تو معصومه و عصمت گلي از دامن تو
بضعه ی موسايي و قم گشته طور ايَمن تو
پا به چشم قم نهادي قلب قم شد گلشن تو
يافت اين خاک از تو زيور عيد ميلادت مبارک
دختر موسي ابن جعفر عيد ميلادت مبارک
*****
نور از هر سو به ايوان طلايت سجده آرد
حور بر خاک قدوم زائرت صورت گذارد
جود با کلِّ وجودش هر چه دارد از تو دارد
دانش از گلدسته هايت بر سر فيضيّه بارد
علم را صحن تو سنگر عيد ميلادت مبارک
دختر موسي ابن جعفر عيد ميلادت مبارک
*****
دخت و اخت و عمه ی سه حجت داور تويي تو
پاره ی تن بر رسول و احمد و حيدر تويي تو
فلک استقلال ملک شيعه را لنگر تويي تو
گر در جنّت ز قم وا مي شود، آن در تويي تو
بضعه ی ياسين و کوثر عيد ميلادت مبارک
دختر موسي ابن جعفر عيد ميلادت مبارک
*****
قبه ات را اقتدار قبه الخضراست، آري
تربت تو تربت گمگشته ی زهراست، آري
زائر تو زائر صديقه ی کبراست، آري
صورتت را صورت انسيه الحوراست، آري
از تو پر بر عيد ميلادت مبارک « ميثم » نخل
دختر موسي ابن جعفر عيد ميلادت مبارک
تو کيستي؟ سلاله ي کوثري
تو کيستي؟ سلاله ي کوثري
فاطمه اي فاطمه ی اطهري
تو کيستي؟ حضرت معصومه اي
تو کيستي؟ شفيعه ی محشري
چهارده حجت معبود را
عمه اي و دختري و خواهري
تو خواهر امام هشتم رضا
تو دختر موسي ابن جعفري
تو عمه ی چار ولي خدا
تو هفت بحر نور را گوهري
تو عالم خلقت را بانويي
تو آدم و حوا را مادري
تو حوري حوراءالانسيه
انسيه الحوراي ديگري
تو ساره يا خديجه يا فاطمه
تو مريم عذرا يا هاجري؟
تو يک حديقه ی گل احمدي
تودر سماوات عفاف، اختري
تو در کنار عمه و مادرت
از همه سادات جنان برتري
سلام کوثر به تو يا فاطمه
که حضرت فاطمه را کوثري
بعد رضا و مادرت فاطمه
تو پاره ی پيکر پيغمبري
بودي اگر کنار زينب به شام
مي گفتم نايبه الحيدري
تو زينبيني و حسين و حسن
تو روح پنج تن به يک پيکري
فاطمه و زينب کبري کنار
تو از همه زنان عالم سري
راه بهشت از حرم امن توست
تو چارده بهشت حق را دري
نشر احاديث پدر شأن توست
چو مادرت دخت پدرپروري
تو آسمان فضل را آفتاب
تو کشتي عصمت را لنگري
جان حسين است تو را در بدن
زينب کبري را هم سنگري
حضرت معصومه سلام عليک
اي که ائمه را پيام آوري
قم حرم ائمه، تو مادرش
در اين حرم عالم را رهبري
تو آسمان و شرم و زهد و حيا
تو در زمين شمسِ فلک گستري
عالمه ی معلمه نديده
فاطمه ی پيامبر منظري
رسول را رسول را نورعين
خداي را خداي را مظهري
اگر چه بانوي بهشت قمي
تمامي بهشت را زيوري
از مدح توست « ميثم » شرار شعر
تو در دلش چراغ روشنگري
ذيقعده ماه فيض خداوند اکبر است
ذيقعده ماه فيض خداوند اکبر است
ميلاد پاره ي تن موسي بن جعفر است
ميلاد دخت هفت امام بزرگوار
يا ليله ي ولادت زهراي ديگر است
از ثامن الحجج بستانيد رو نما
کو را نظاره بر گل رخسار خواهر است
آئينه ي تمام نماي رضا است اين
معصومه يا که زينب صديقه منظر است
آن فاطمه بتول رسول خدا بود
اين فاطمه بتول بتول مطهر است
گر بنگرد ذبيح به اوج جلال او
گويد هزار مرتبه اين فوق هاجر است
مکتب نرفته عالمه ي علم اهل بيت
شوهر نکرده بر همه ي خلق مادر است
برتر ز آفتاب و نکوتر ز قرص ماه
ذيقعده را ز بيت ولايت دو اختر است
آن روز اول مه و اين روز يازده
آن خواهر خجسته و اينش برادر است
اين است کوثري که قم از فيض اوست پر
آخر مگر نه دختر ساقي کوثر است
اين است فاطمه که ثواب زيارتش
در اصل با زيارت زهرا برابر است
يک دختر، اين همه عظمت، اين همه جلال
الحق که جاي گفتن ا... اکبر است
بر آن پدر درود که اين است دخترش
بر مادري سلام که معصومه پرور است
جز عمه اش که زينب کبري است در جلال
از دختران فاطمه در هر زمان سر است
قم چون مدينه تربت او مسجد الرسول
زهراي آن سلاله ي زهراي اطهر است
حورا کنيز خادمه اش گر چه انسيه است
غلمان تراب مقدم او گر چه دختر است
فيضش ز شهر قم به زمين و زمان رسد
فيضيه در محيط کمالش شناور است
تنها نه خاکيان به حريمش نهاده رو
يک آسمان ملائکه مسکين اين در است
گو پادشاه ملک جهان باش يا گدا
آن را که نيست خاک درش خاک بر سر است
ريزند عرشيان به زمين دسته دسته گل
گلدسته هاش تا که به قم سايه گستر است
نعلين خود چو موسي عمران ز پا در آر
کاينجا مزار دختر موسي بن جعفر است
وقتي نسيم مي کند از شهر قم عبور
از عطر آن روان مسيحا معطر است
چون باب خويش بر همه باب الحوائج است
چون مادرش شفيعه ي فرداي محشر است
بي مهر او که مهر تماميّ عترت است
طاعات جنّ و انس و ملک نخل بي بر است
اقرار مي کنم که به پايش نمي رسد
با آنکه سر به سر سخنم عقد گوهر است
ما را به شهر قم چه نيازي است بر بهشت
قم بيت يازده خلف پاک حيدر است
خواهي جلال زائر قم را بيا ببين
در هر قدم هزار بهشت مکرر است
خدا کند که شود مدفن تو قم « ميثم «
همسايگيّ فاطمه از خلد بهتر است
قم بيت اهل بيت بود دل کبوترش
قم بيت اهل بيت بود دل کبوترش
از روضه ي بهشت بخوانيد برترش
اين سرزمين، مدينه ي اهل ولايت است
معصومه ي مکرمه، زهراي اطهرش
ممدوحه ي ائمه ي اطهار فاطمه
محبوبه ي خداي تعالي چو مادرش
بانوي آسمان و زمين است و جبرئيل
تعظيم آورد به رواق منورش
با ا... عجيب نيست اگر بشنود پدر
بوي بهشت از نفس روح پرورش
زوار قبر مخفي زهراي اطهر است
هر کس که گشت زائر قبر مطهرش
دخت امام بانوي دنيا و آخرت
اخت الرضا سلام خدا بر برادرش
چون ناقه اش به عرصه ي محشر قدم نهد
خوانند، خلق زينب و زهراي ديگرش
زهرا زند تبسم و زينب..................
خوانم اگر شفيعه ي فرداي محشرش
ديدند در جمال خدايي ز کودکي
گل بوسه هاي حضرت موسي بن جعفرش
فخريه اي که داشت محمد به فاطمه
دارد امام موسي جعفر به دخترش
پيوسته افتخار کند حضرت رضا
با آن شرف به حضرت معصومه خواهرش
عيسي کند به چرخ چهارم زيارتش
موسي به احترام زند بوسه بر درش
آئينه ي صفات و کمالات فاطمه است
قدر و جلال و مرتبه و حسن و منظرش
صر صبحدم مراجع شيعه به افتخار
تعظيم مي کنند چو عبدي برابرش
فردوس، عطر خلد ستاند ز تربتش
رضوان نهاده رخ به قدمهاي زائرش
هر کس که گشت زائر او در بهشت قم
واجب بود بهشت ز خلاق داورش
معصومه کيست کوثر دامان کوثر است
خوانيد بعد فاطمه مصداق کوثرش
جبريل بي محبت او بال اگر زند
آتش کشد شراره به گردون ز شهپرش
بر خاک آستانه ي اين بانوي بهشت
حورا اگر که سر ننهد خاک بر سرش
بانوي شهر خون و قيام است و روز و شب
استاده جن و انس و ملايک به محضرش
صدها فرشته بر سر گلدسته هاي او
هر يک بود ترانه ي ا... اکبرش
پيوسته از زنان بهشتي سلام باد
بر تربت مقدس و بر جان و پيکرش
بوي بهشت مي وزد از گَرد چادرش
نور خدا دميده ز هر تار معجرش
پيوسته از خداي سلام دمادمش
همواره از رسول درود مکررش
من کيستم که مدحت معصومه آورم
زيرا ائمه اند همه مدح گسترش
روز ورود از در و ديوار شهر قم
مي شد نثار، عطر و گل و مشک و عنبرش
او شمسه ي منير سپهر فضيلت است
کز دور ديده اند خلايق چو اخترش
در حشر، کار فاطمه آيد ز دست او
سوگند مي خورم به خدا و پيمبرش
شهر قم آمده حرم يازده امام
صحن و سراي حضرت معصومه زيورش
که سُکر و سِحر حلال است نظم او « ميثم «
حق ريخته شراب طهورا به ساغرش
اي دُرّ يم عصمت يا حضرت معصومه
اي دُرّ يم عصمت يا حضرت معصومه
اي فاطمه ي عترت يا حضرت معصومه
اي خاک رهت جنت يا حضرت معصومه
اي سايه ي تو عفت يا حضرت معصومه
قم از تو يم رحمت يا حضرت معصومه
محتاج دمت حکمت يا حضرت معصومه
*****
تو در حرم موسي انسيه ي حورايي
انسيه ي حورايي محبوبه ي يکتايي
محبوبه ي يکتايي ممدوحه ي طاهايي
ممدوحه ي طاهايي ريحانه ي بابايي
ريحانه ي بابايي آيينه ي زهرايي
در صورت و در سيرت يا حضرت معصومه
*****
تنها نه محيط قم، ايران به تو مي نازد
عصمت به تو مي نازد، ايمان به تو مي نازد
عترت به تو مي نازد، قرآن به تو مي نازد
تفسير و اصول و دين، عرفان به تو مي نازد
جن و ملک و حور و انسان به تو مي نازد
بانوي همه خلقت يا حضرت معصومه
*****
شمس و قمر و انجم ، جن و ملک و انسان
جن و ملک و رضوان، حور و پري و غلمان
هم حوري و هم غلمان هم مالک و هم رضوان
هم عالمِ و هم حاکِم هم بنده و هم سلطان
دارند به تو چشم لطف و کرم و احسان
گيرند ز تو حاجت يا حضرت معصومه
*****
نبود عجب اي بانو شاهي به گدا بخشي
وز گرد حريم خود بر روح شفا بخشي
بر روح، شفا بخشي بر سينه صفا بخشي
حاجات خلايق را از لطف و عطا بخشي
بر خلق زمين بخشي بر اهل سما بخشي
داري ز حق اين قدرت يا حضرت معصومه
*****
اي کعبه ي اهل دل ايوان طلاي تو
اي سرمه ي حورالعين خاک کف پاي تو
قم نه همه ي عالم مرهون عطاي تو
فيضيّه بود دائم در ظلّ هماي تو
گردد در جنت باز از صحن و سراي تو
يک بذل تو صد جنت يا حضرت معصومه
*****
اي بانوي نه افلاک اي مادر اهل قم
اي خاک حريم تو تاج سر اهل قم
اي کوثر فيض تو در ساغر اهل قم
آيد ز نسيمت جان در پيکر اهل قم
گلدسته ي صحنينت روشنگر اهل قم
اي قم حرم امنت يا حضرت معصومه
*****
آنانکه به شهر قم بر عرض ادب آيند
آنانکه به پاي جان رو سوي تو بنمايند
در صحن تو رو گردان از جنت اعلايند
هر گام که اي بانو در صحن تو پيمايند
هم زائر قبر تو هم زائر زهرايند
نازند بدين رتبت يا حضرت معصومه
*****
اي دسته گل زهرا ريحانه ي اهل البيت
ريحانه ي اهل البيت دردانه ي اهل البيت
زوار حريم تو پروانه ي اهل البيت
قبر تو بود کعبه در خانه ي اهل البيت
قم گشته ز فيض تو کاشانه ي اهل البيت
نازند به تو عترت يا حضرت معصومه
*****
اي چشم رضا ديده در حُسن تو زهرا را
هم صورت زهرا را هم زينب کبري را
خاک حرمت دارد اعجاز مسيحا را
دل مي بري از رفعت صد مريم عذرا را
معصومه اي اي بانو ذريه ي طاها را
اي فاطمه در فطرت يا حضرت معصومه
*****
تو جان سجود استي تو روح قيام استي
موساي محمد را تورات تمام استي
دخت صلوات استي فرزند سلام استي
فخريه ي اجداد و آباء عظام استي
الحق که يکي مريم از هفت امام استي
اي فاطمه را زينت يا حضرت معصومه
*****
تو پاکي و معصومه من عبد گنهکارم
تو بحر کرم داري من دست تهي دارم
سرمايه ي من تنها اشکي است که مي بارم
گر اهل بهشت استم گر مستحقّ نارم
اين دارم « ميثم » هم بنده ي اين کويم هم
ممنونم از اين منت يا حضرت معصومه
کريمة آل پيمبر
سلالة موسی جعفر
کوثر زهرای مطهر
لالة باغ سرسبز تبارک
فاطمه عيد ميلادت مبارک
عالمة آل رسولی
دختر زهرای بتولی
گوهر دريای عقولی
لالة باغ سرسبز تبارک
فاطمه عيد ميلادت مبارک
پارة قلب مرتضايی
شافعة روز جرايی
خواهر حضرت رضايی
لالة باغ سرسبز تبارک
فاطمه عيد ميلادت مبارک
اختر نجمه ای به دامن
بيت ولايت ز تو گلشن
چشم رضا شد به تو روشن
لالة باغ سرسبز تبارک
فاطمه عيد ميلادت مبارک
شيعه رهين کرم تو است
بيت ائمه حرم تو است
فيضيه مرهون دم تو است
لالة باغ سرسبز تبارک
فاطمه عيد ميلادت مبارک
تويی تويی باب ولايت
شمسة عصمت و هدايت
جان دو عالم به فدايت
لالة باغ سرسبز تبارک
فاطمه عيد ميلادت مبارک
اي کوثر کوثر محمد
اي کوثر کوثر محمد
اي دختر دختر محمد
معصومه ي دودمان عصمت
روح ادب و روان عصمت
سر تا قدمت همه معاني
مانند کتاب آسماني
پاکي ز تو اعتبار دارد
عصمت به تو افتخار دارد
قم، مکه تو مسجد الحرامش
خورشيد، ستاره اي به بامش
مهر تو به حشر دست آويز
فيضيه ز فيض توست لبريز
اي مصحف دامن ائمه
اي پاره اي از تن ائمه
يک نخله ز هفت قله ي طور
يک فاطمه از دو فاطمه نور
صحن تو پناه خلق عالم
ايوان طلات قلب مريم
مهر تو به سينه داغ خورشيد
شمع حرمت چراغ خورشيد
روي تو گل بهار زهراست
قبر تو همان مزار زهراست
مهر تو چو جان درون سينه است
زوّار تو زائر مدينه است
جود و کرم ائمه داري
جا در حرم ائمه داري
اي زينب دوم ولايت
ثاراللهيان همه فدايت
اي آل رسول را کريمه
معصومه، محدثه، عليمه
ايران حرم مطهر توست
مرهون تو و برادر توست
چون باب تو بود طفل نوزاد
صادق ز ولادتت خبر داد
پيش از شب دل فروز ميلاد
از آمدنت به قم خبر داد
بر زائرت اي فرشته حاجب
در حشر بود بهشت واجب
ذکر تو چراغ محفل ماست
قبر تو مدينه ي دل ماست
يک کعبه بود به ديده ي ما
قبر تو و زينبين و زهرا
قم شد حرم محمد و آل
کردي تو در آن نزول اجلال
بر دوش خود آن فقيه کامل
مي برد تو را زمام محمل
در نزد تو اي بزرگ بانو
پيران خرد زدند زانو
بستند همه لب از تکلمّ
کردند به محضرت تعلمّ
افسوس که بعد هيفده شب
جانت ز اِلمَ رسيد بر لب
تو فاطمه ، شهر قم مدينه
داغت شرري درون سينه
در سوگ تو چشم مردم قم
بر دامن خاک ريخت انجم
هر گام هزار بار مردند
تابوت تو را به دوش بردند
هر چند که شد مکان به خاکت
شب دفن نگشت جسم پاکت
شد بسته دو چشم اشکبارت
سيلي نزدند بر عذارت
پوشيده ز خاک شد روي تو
ديگر نشکست پهلوي تو
بگذار کنم به چشم خونبار
اين بيت از آن قصيده تکرار
آن قبر که در ميدنه شد گم
پيدا شده در مدينه ي قم
تو کيستي؟ سُلاله ي زهراي اطهري
تو کيستي؟ سُلاله ي زهراي اطهري
معصومه اي، کريمه ي آل پيمبري
ممدوحه ي ائمه و محبوبه ي خدا
احمد خصايل استي و صديقه منظري
باب الکرم سلاله ي باب الحوائجي
ام العفاف دختر موسي بن جعفري
امروز قبله ي دل خوبان روزگار
فردا همان شفيعه ي فرداي محشري
تو سومين مليکه ي اسلام فاطمه
آيينه دار زينب و زهراي اطهري
يک مام تو خديجه دگر مام فاطمه
پاکيزه تر ز مريم و حوا و هاجري
مريم پي زيارتت آيد اگر به قم
اقرار مي کند که همانا تو برتري
بر نُه سپهر عصمت و تقوي ستاره اي
در هفت بحر نور فروزنده گوهري
هم چار نجل پاک رضا را تو گوهري
هم هشتمين ولي خدا را تو خواهري
مصباح علم و دانش و تو حيد و معرفت
مصداق هل اتي ، ثمر نور و کوثري
عمر کم تو خاطره ي عمر فاطمه است
ياد آور مقاومت و صبر مادري
گويند باز مي شود از قم در بهشت
تو خود بهشت قرب خداوند اکبري
مادر نگشته، بانوي خلق دو عالمي
شوهر نکرده، مادر آغاز و آخري
بانو ولي چه بانو، بانوي نه سپهر
دختر ولي چه دختر، اسلام پروري
بر هشت آفتاب ولايت ستاره اي
در نه سپهر نور مه نور گستري
پيراهن تو عصمت، تقوي است چادرت
زهد مجسّمي و عفاف مصوّري
در بحر بي کرانه ي ايمان، دُرِ کمال
در آسمان زهد، فروزنده اختري
باب المراد دختر باب الحوائجي
اخت الوقار دخت بتول مطهري
زهرا، بهشتِ روح لطيفِ محمد است
اولاد او همه شجر نور و تو بري
گويند سايه ي حرمت بر سر قم است
قم را نه، بلکه ملک جهان را تو محوري
زانو زنند خيل فقيهان به محضرت
آري تو شهر فقه و احدايث را دري
روزي اگر به خطبه گشايي، زبان خويش
باور کنند خلق که در نطق حيدري
اسلام را به منطق گرمت مروّجي
توحيد را به نيروي علمت بيانگري
عطر تو بر مشام محمد اگر رسد
با خنده بوسدت که بهشت مکرّري
از نخل هاي سبز فدک مي رسد ندا
اين باغ از آن توست که زهراي ديگري
اگر ثناي تو گويد محال نيست « ميثم «
زيرا تو در قصيده سراييش رهبري
چنين گفت پيري ز آل پيمبر
که بر جان پاکش سلام مکرّر
شبي يافتم در بهشت مدينه
تشرف ز لطف خداوند اکبر
مزار پيمبر قبور ائمه
به چشمم عيان شد چو مهر منور
تمام قبور بزرگان دين را
در آن شهر کردم زيارت سراسر
بسي جستجو کردم آخر نديدم
مزاري در آن جا ز زهراي اطهر
يکي گفت باشد مکان در بقيعش
يکي گفت در بين محراب و منبر
زدم در همان حال دست توسل
به دامان ختم رسل، کاي پيمبر!
مرا آگه از قبر زهراي خود کن
کجا خفته در خاک، آن سرّ داور
نگويم به کس گر تو با من بگويي
به جان عزيز تو و جان حيدر
پيمبر مرا گفت آن شب به رؤيا
که اين راز بايد بماند مستّر
اگر خواهي او را زيارت نمايي
ز شهر مدينه به قم روي آور
بزن بوسه بر قبر معصومه ي من
که از نسل زهراست زهراي ديگر
دُر دُرج طاها مه برج ياسين
که مصباح نور است و مصداق کوثر
امامان معصوم را دخت و عمّه
علي بن موسي الرضا راست خواهر
سلام خدا و درود محمد
به اين خواهر و اين گرامي برادر
ديارش دل رهروان ولايت
مزارش در آغوش موسي بن جعفر
سپهر جلالات را اوست خورشيد
محيط کمالات را اوست گوهر
در آغاز ذيقعده ماه جلالش
چو مهر جهانتاب شد نور گستر
ثنايش نيايد ز غير از ائمه
مديحش نباشد به خلقت ميسر
نبي خُلق و حيدر خصال و حسن خو
حسيني تجلاّ و صدّيقه منظر
سزد مادر علم و فضلش بخوانم
اگر چه به عمرش نکرده است شوهر
وضو گر چه زيباست با آب زمزم
تيمم به خاک در اوست خوشتر
به خاک اوفتد آفتاب قيامت
اگر افکند سايه بر اهل محشر
ز خاکش درخشيده خورشيد فيضي
که فيضيّه آن را گرفته است در بر
مزار شريفش ملک راست قبله
حريم رفيعش فلک راست محور
خوشا گلبن دين که اينش بود گل
زهي باغ قرآن که اينش بود بر
وجود وي از دوره ي خردسالي
جلال مجسم کمال مصور
کند جان ميکال در کوي او سير
زند روح جبريل بر بام او پر
سلام خدا باد بر زائر او
که باشد به زوّار زهرا برابر
عجب نيست هر شب اگر شخص مهدي
زند بوسه بر اين مزار مطهر
به چشم رضا مي توان ديد در او
کمالات عمّه جلالات مادر
بود قم در امواج درياي فيضش
چو ماهي که در موج دريا شناور
توان يافت عطر بهشت از مزارش
که از بوي زهراست خاکش معطر
سلام هزاران مسيحا و مريم
به روح امامان و اين پاک، دختر
سزد جاي باران به دامان صحنش
سماوات دائم ببارند اختر
قدمهاي زوّار او مُشک افزا
نفسهاي خدّام او روح پرور
به زوار قبرش بهشت است واجب
که گيرد بهشت از قدمهاش زيور
به زنهاي کلّ جهان تا قيامت
پس از عمّه و مادرش اوست سرور
بياييد در عُشّ آل محمد
بگيريد حاجات خود را از اين در
خلايق از اين در گرفتند حاجت
حوائج در اين خانه دارند سنگر
حريم امامان معصوم ما قم
بتولش بود دخت موسي بن جعفر
مصون است قم تا ابد از حوادث
که پيوسته معصومه او راست ياور
الا اي ثنا گسترانت ائمه
گهي جد گهي باب گاهي برادر
به اجداد و آباء پاک تو سوگند
که مهر تو به باشد از جان به پيکر
عجين گشت مهرت به آب و گل ما
چنين بود از صبح خلقت مقدّر
نگردد ادا حقّ اين نعمت آري
اگر شکر گوئيم تا صبح محشر
« ميثم » دُرِ مدح تو ريزد از طبع
کرم کردي اي بانو از اين چه بهتر
شبي که خنده به هم مهر و ماه مي کردند
مدام روي زمين را نگاه مي کردند
شبي که مستي مستان عشق ديدن داشت
شبي که گل ز بهشت اميد چيدن داشت
شبي که هر دل عاشق به سينه پر مي زد
به بيت دلبر خود عاشقانه در مي زد
شبي که از دل افلاک با نثار درود
ستاره بود که جاري بر اهل ايمان بود
شبي که نغمه ي بلبل غم از زمان مي برد
شبي که بوسه گلها به روي هم مي خورد
شبي که که اهل سماوات در شعف بودند
براي ديدن زيبا مهي به صف بودند
شبي که توسن شادي به سينه مي تازيد
شبي که باز مدينه به خويش مي نازيد
رسيد مژده که بدر النفوس مي آيد
بيا که خواهر شمس الشموس مي آيد
پدر امام و برادر امام و خود ذوالقدر
ميان اين دو مه و مهر ذات او يک بدر
چو ديده پيش برادر ز يکدگر وا کرد
رضا نگاه به آئينه دار زهرا کرد
کسي که خلق جهان باب حاجتش دانند
تمام عالم امکان کريمه اش خوانند
کريمه اي که کريمان گداي او هستند
تمام عالميان دل به لطف او بستند
بر آستانه ي او دل اگر که جايي يافت
ز بندهاي هوي و هوس رهايي يافت
بدان به گرد حرينش اگر بگردي تو
بدور خانه ي زهرا طواف کردي تو
چه بانويي که وجودش حبيبه ا... است
چه بانويي که ز اسرار هر دل آگاه است
چه بانويي که شميمش صفا دهد بر گل
نشسته در دل عترت چو بوي گل در گل
چه بانويي که مي از کوثر ولا خورده
دلي به حجت حق داده ولي دلي برده
الا که حضرت معصومه را نبرده ز ياد
هميشه در همه جا عشق مي زند فرياد
بگو به مردم قم تا که او به شهر شماست
ببوس خاک درش را مگو بهشت کجاست
سرود 1
عمه جون امام جواد فاطمه سادات اومده
اخت الرضا و خالق کشف و کرامات اومده
خبر خبر يادگار زهرا اومده
کريمه ي اهل بيت بدنيا اومده
اميد ما مردمه، قبله ي اهل قمه، فاطمه ي دومه
( يا حضرت معصومه مدد ( 3
*****
خورشيد آسمون يه شمعه پيش گنبد طلات
سايه ي هفت تا آسمون از سايه ي گلدسته هات
خونه به خونه نذري پزونه ميدوني
کوچه به کوچه اسپند سوزونه ميدوني
دختر موسي سلام، عزيز زهرا سلام، ماه دل آرا سلام
( يا حضرت معصومه مدد ( 3
*****
وقتي ميام تو حرمت ميام به صحن مليحت
پارچه ي سبزي بي بي جون دخيل مي بندم به ضريحت
دردي اگر هست پاشيد بگيد به بي بي
از همه دنيا مائيم و اين يه بي بي
دلم مي خواد که يه شب تو صحن مليحش
هيچ کي نباشه من باشم و اون ضريحش
گريه کنم بي امون، با ابراي آسمون، به ياد صاحب زمون
به ياد شور و نواش، نماز شب خوندناش، تو حرم و تو دعاش
( يا حضرت معصومه مدد ( 3
*****
شاعر: مهدی عبدالکريمی
سرود 2
همه از قديما گفتن عاشقي کار دله
حرمت همسايه ي ديوار به ديوار دله
يه عهدي با امام رضا داره دل من شب ولادتت
به نيت زيارت حضرت زهرا بره زيارتت
دختر قرآن يا حضرت معصومه
خواهر سلطان يا حضرت معصومه
بانوي ايران يا حضرت معصومه
*****
شبا آسمون قم غرق ستاره هات مي شه
خورشيد از راه که مياد تاج مناره هات مي شه
تو اين حرم يه لحظه هم نفس زدن خيلي مقدسه
عالم گدات به گرد پات وقت کرامت کسي نمي رسه
سوره ي رحمت يا حضرت معصومه
آيه ي عصمت يا حضرت معصومه
شفيع جنت يا حضرت معصومه
*****
يه امام رضايي تو دنيا باشه اونم تويي
حرمت خونه ي قلب منه صاب خونه ام تويي
ايشا ا... با حسينيا با يه دعاي تو و امام رضا
يه کاروان بپا کنيم تا بريم امسال عرفه کربلا
تا که باهاتم يا حضرت معصومه
بعد حياتم يا حضرت معصومه
اهل نجاتم يا حضرت معصومه
*****
سرود 3
بي بي جان (مددي 3) معصومه
*****
باز اين دل اسيرم همش مي گيره بونه
دلم برات تنگ شده خدا ميدونه
بذار بياد زيارت اين عاشق ديوونه
بازم برا کفترات بريزه دونه
هر وقت ميام زيارتت ، دلم صفا مي گيره
کبوتر اسير دل ، پيش تو جا مي گيره
*****
وقتي ميام به صحنت ميگم ز سوز سينه
صفاي قلب خسته ام خدا همينه
محبت تو دلبر برام تموم دينه
پيچيده تو حريمت عطر مدينه
صفاي صحن خوشکلت ، برام تمام عشقه
حال و هواي صحن تو ، بي بي مث دمشقه
*****
رو قلبامون روضه ي مدينه رو نوشته
خدا که با عشقتون ما رو سرشته
تو سينمون نهال حبّ علي رو کاشته
هر کي بشه ديوونه جاش تو بهشته
اين گنبد طلاي تو ، خورشيد مشرقينه
تنها دعام تو حرمت ، زيارت حسينه
سرود 4
شده مات تو همه دنيا گل زهرا
که تو هستي ثاني زهرا گل زهرا
*****
تو عزيز فاطمه اي ، تو پناه ما همه اي
از براي هستي ما ، تو شروع و خاتمه اي
*****
بانوي جود و کرامت ، بارش درياي رحمت
با وجودت گشته اي گل ، هر دو عالم با طراوت
*****
تو عزيز مرتضايي ، نور چشمان رضايي
ايکه بعد از امر داور ، ضامن حکم قضايي
*****
فاطمه ي دوميني ، معني ايمان و ديني
چون بپا گردد قيامت ، تو پناه مؤمنيني
*****
هم ز نسل حيدري تو ، هم شبيه مادري تو
هم کريمه در تمام ، عترت پيغمبري تو
*****
آسمو نها گل براش هديه آوردند
کهکشو نها عطرش و هر جا می بردند
هر ستاره مستِ ديدارِ دوباره اش
هر فرشته دلا رو به اون سپردند
از سماء ندا می ياد مقام اون خيلی رفيعه
من و روزِ محشر و لطفِ تو بانویِ شفيعه
( معصومه جانم يا معصومه جانم ( 3
هر فرشته دلْ گره زده به بالش
چشمِ نجمه به گلستانِ جمالش
نور اين گل که شبيهِ گلِ ياسه
شده موسی مستِ حجبِ بی مثالش
دختری اومده تو عرش و سما که بی قرينه است
به همه مژده بديد ثانی زهرای مدينه است
( معصومه جانم يا معصومه جانم ( 3
همه عالم پيش پاش سر به سجودند
حوريان از قدمش گرمِ سرودند
در حضورِ رخِ دريای کرامت
ديگه زنها مثل يه چشمه و رودند
هر چی از کرامتش دم بزن بازم نگفتم
عمری اين کريمه پشت و پناهمه نيفتم
( معصومه جانم يا معصومه جانم ( 3
يه دلم عاشق و حيرون
يه دلم شيدا و مجنون
به دلم می گم نخور غم
اومده باغ و گلستون
ديدن گل های خنده روی لب چه باصفاست
شب عيدِ خواهرِ اربابمون امام رضاست
( مولاتی يا معصومه يا معصومه يا معصومه ( 3
کی می گه که من ندارم
تو فقيری بی قرارم
توی دنيا پادشاهم
تا که اين بی بی رو دارم
چيزی که عيونه آخر ديگه حاشا نداره
نوکر معصومه تو زندگی غوغا نداره
( مولاتی يا معصومه يا معصومه يا معصومه ( 3
يه دلم شهر مدينه ست
تو بقيع بی قرينه ست
خنده معجون شده با اشک
شب بانویِ کريمه ست
من که امشب با يه قلبِ بی ريايی اومدم
تو حريمِ اين کريمه به گدايی اومدم
( مولاتی يا معصومه يا معصومه يا معصومه( 3
امشب اين قلبِ من شراره داره معصومه جان
آسمونِ چشام ستاره داره معصومه جان
هوس ضريحت و نظاره داره معصومه جان
می گم با نم نم چشام با اين نوای شيدا
کريمه ی آلِ نبی خوش آمدی به دنيا
( سيدتی سيدتی يا معصومه جانم ( 3
هر چی بارون به پيش پات می بارم معصومه جان
سر رو بر ضريح با صفات می زارم معصومه جان
قلبِ مجنون برات هديه می آرم معصومه جان
شکوفه بارونه خدا به سرسرای کاظم
صل علی محمدِ ذکر و نوای کاظم
( سيدتی سيدتی يا معصومه جانم ( 3
شب عيد و دلم بهونه داره يا فاطمه
نغمه گرم و عاشقونه داره يا فاطمه
هوای گنبد و آشيونه داره يا فاطمه
از حرمت تا به بقيع دلم اسيرِ غوغا
فاطمه ی معصومه ای هستی شبيه زهرا
( سيدتی سيدتی يا معصومه جانم ( 3
مرحبا ای مهربان همسرِ موسی
گهری آورده ای در برِ موسی
خانه نورانی شده اهل دل شادند
از وجودِ مقدم دختر موسی
( معصومه جان معصومه جان يا معصومه ( 4
می رسد از آسمان بانگ و فريادی
کاظم از شوق و شعف می کند شادی
با نگاهی بر گلِ روی آن دختر
کاظم از مادر کند دم به دم يادی
( معصومه جان معصومه جان يا معصومه ( 4
حضرت موسی الرضا با دلی پر شور
در بغل معصومه را، وصلِ نورٌ النور
زير لب دارد رضا صد دعای خير
از برای خواهرش چشم دشمن کور
( معصومه جان معصومه جان يا معصومه ( 4
اهلِ قم اهلِ جهان در پناه تو
مرکزِ پرگارِ دين پايگاهِ تو
ای گل موسی تويی چون اميدِ ما
روز محشر عفوِ ما در نگاهِ تو
( معصومه جان معصومه جان يا معصومه ( 4
جانِ عالم گردِ راهت
حسرت دل يک نگاهت
می برد از عاشقان دل
يک نما از بارگاهت
( يا فاطمه اشفعی لی فی الجنه ( 2
شمس روحم، مهر و ماهم
تکيه گاهم جان پناهم
کن شفاعت روز محشر
بنده ای غرقِ گناهم
( يا فاطمه اشفعی لی فی الجنه ( 2
ای حديثِ سوز و سازم
زندگی را رمز و رازم
پيشِ چشمم چون صراط است
نامِ تو مهرِ جوازم
( يا فاطمه اشفعی لی فی الجنه ( 2
مصطفی محمدزاده
مشهدالرضا
&&&&&&&&&&&&&&
چه خوب شد که دوباره کبوترم، بانو
نشسته ام بنویسم مرا به فم ببری
دو هفته ای شده اصلا نمیپرم، بانو
نشسته ام بنویسم مرا رها نکنی
که بی تو راه به جایی نمیبرم، بانو
مسیح نیز مریض مرا علاج نکرد
ولی به لطف تو امروز بهترم، بانو
امام زادهی موسی بن جعفری، خانم
غلامزادهی موسی بن جعفرم، بانو
سلام بانوی خیرات، بانوی برکات
هزار بار بر این خیر مقدمت صلوات
به شرط آنکه فدایت شوند سر دادند
به شرط آنکه برایت شوند، پَر دادند
شفیعهی همه، مدیون چادرت هستیم
به لطف توست به ما سایه ای اگر دادند
تمام حاجت خود را نوشتم و بعدا
حساب کردم و دیدم که بیشتر دادند
قدم گذاشتی و یک نفس زدی و سپس
به علم حوزهی علمیه ها اثر دادند
چهار امام کمال تو را بیان کردند
چهار امام جلال تو را خبر دادند
چهار امام نوشتند احترام تو را
شکوه نام تو را ،جلوه ی مقام تو را
بلند عرش خدا هم ردیف شانهی تو
بهشت باغچه ای در حیاط خانهی تو
قدم به سمت مدینه زدم نفهمیدم
چطور شد که رسیدم به آستانهی تو
من و تو هر دو به دنبال یک هدف هستیم
تویی روانهی مشهد منم روانهی تو
حریمت آینه، ایوانت آینه، آری
چقدر آینه در آینه است خانه ی تو
شبیه فاطمه، همسایه آبرویش را
گرفت شب به شب از گریهی شبانهی تو
بخوان نماز شبت را که استفاده کنیم
و پخش کن رطبت را که استفاده کنیم
کریمه! سفرهی نان را بدست تو دادند
همیشه روزی مان را بدست تو دادند
چگونه دل نگران قیامتم باشم
دل منِ نگران را بدست تو دادند
کلید قفل حرم را بدست ما دادند
کلید قفل جنان را بدست تو دادند
قلمروی تو خلاصه نمیشود در قم
همه زمین و زمان را به دست تو دادند
نجات مردم قم دست "میرزای قمی" است
نجات هر دو جهان را بدست تو دادند
نگاه ما همه بر آفتاب محشر توست
دخیل ما همه بر رشته ی معجر توست
نکرده است کسی غیر حق تماشایت
ز بس که خالق تو آفریده بالایت
تو ازدواج نکردی به خاطر اینکه
نبود هیچ کسی هم طراز و همتایت
کنار جلوهی تو میشود خدا را دید
تو کوه طوری و بابای توست موسایت
تمام مردم دنیا به پات میمیرند
فقط همینکه بگوید: فدات بابایت
تویی که این همه باشد عطای امروزت
خودت بگو که چقدر است عطای فردایت
یگانه دختر موسی بگیر دست مرا
شفیع جنت کبری بگیر دست مرا
تو آن همیشه کرم، من همیشه نوکر تو
مرا بزرگ نوشته است ذره پرور تو
کنیز بود اگر مادرت، کنیز تو بود
هزار حضرت مریم کنیز مادر تو
تو آنقدر عظمت داشتی که از مادر
فقط امام رضا میشود برادر تو
و از میان پسرهای موسی حعفر
فقط امام رضا بود سایهی سر تو
.....
خدا کند که نگیرد به چوبِ ناقه سرت
خدا کند که نگیرد به سنگ معجر تو
خدا کند که اینجا پرت به در نخورد
شبیه مادر زینب، سرت به در نخورد
***علی اکبر لطیفیان***