خورشید خانواده زهرا نیامدی
این سال هم گذشت٬تو اما نیامدی خورشید خانواده زهرا نیامدی
از جاده همیشه چشم انتظارها ای آخرین مسافر دنیا نیامدی
صبحی کنار جاده تو را منتظر شدم اما غروب آمد و آقا نیامدی
از ناز چشمان تو اصلا بعید نیست شاید که آمدی٬گذر ما نیامدی
امروزمان که رفت٬چه خاکی به سر کنیم آقای من اگر زد و فردا نیامدی؟
فرصت بهانه ایست که پاکیزه تر شویم تا روبرویمان نشدی٬تا نیامدی
+ نوشته شده در جمعه چهارم فروردین ۱۳۹۱ ساعت 9:12 توسط سید ماشاالله باختر شهرستان آران وبیدگل
|