وعده ای داده ای و راهی دریا شده ای
وعده ای داده ای و راهی دریا شده ای
خوش به حال لب اصغر كه تو سقا شده اى
آب از هيبت عباسى تو میلرزد
بى عصا آمده اى حضرت موسى شده اى
به سجود آمده اى يا كه عمودت زده اند
يا خجالت زده اى وه كه چه زيبا شده اى
يا اخا گفتى و ناگه كمرم درد گرفت
كمر خم شده را غرق تماشا شده اى
منم و داغ تو و اين كمر بشكسته
توئى و ضربه اى و فرق ز هم وا شده اى
سعى بسيار مكن تا كه ز جا برخيزى
كمى هم فكر خودت باش ببين تا شده اى
مانده ام با تن پاشيده ات آخر چه كنم؟
اى علمدار حرم مثل معما شده اى
مادرت آمده يا مادر من آمده است
با چنين حال به پاى چه كسى پا شده اى
تو و آن قد رشيدى كه پر از طوبى بود
در شگفتم كه در اين قبر چرا جا شده اى
+ نوشته شده در یکشنبه یازدهم مرداد ۱۳۹۴ ساعت 8:2 توسط سید ماشاالله باختر شهرستان آران وبیدگل
|