مناجات با خدا-زمزمه


فقیـر و درمانـده گدا و مسکینم

تمام هستم هست گناه سنگینم

به نامه‌ام غیـر از گنـه نمی‌بینم

فقط تو را فقط تو را العفو

الهنـا العفو الهنا العفو

دوبـاره برگشتـم دوبـاره راهم ده

خودت قبولم کن خودت پناهم ده

ثوابی از رحمت بـه هر گناهم ده

به درد من ذکرت بود دوا العفو

الهنـا العفـو الهنـا العفو

به عفوت از خجلت هماره آبم کن

دوباره عبـدت از کـرم خطابم کن

بگیـر امیـدم را سپس جوابـم کن

امید از این درگاه برم کجا العفو

الهنـا العفـو الهنـا العفـو

هوای نفسم شد به هـر نفس قاتل

به روی غیـر تـو بسی گشودم دل

اگر چه من عمری شدم ز تو غافل

تو خود مرا از لطف بزن صدا العفو

الهنـا العفـو الهنـا العفــو

پس از هزاران بار که توبه بشکستم

ره نجـاتم را ز هــر طـرف بستم

هنـوز هـم یـا رب امیــدوار استم

گفتم و می‌گویم به هر دعا العفو

الهنـا العفـو الهنـا العفـو

چو نامـۀ جرمم سیـه شده رویم

به درگهت دائم علی علی گویم

مگر به نـام او رضـای تو جویم

شوی به مهر خود ز من رضا العفو

الهنـا العفـو الهنـا العفـو

تن ضعیفم را نظـاره کن یا رب!

نامۀ جرمم را تو پاره کن یا رب!

تمام دردم را تو چاره کن یا رب!

به سویم از رحمت دری گشا العفو

الهنـا العفـو الهنـا العفـو

&&&&&

مناجات با خدا-زمزمه


لطف تو یارب! ازل است و ابد     این منم و این گنه بی‌عدد

روی سیه، بار خطا، فعل بد     نمی‌زنی به سینه‌ام دست رد

یا واحد یا احد یا صمد

تشنـه لبم آب حیاتم بده      غرق گنـاهم حسناتم بده

از کرم خویش نجاتم بده      اگر چه باشد گنهم بی‌عدد

یا واحد یا احد یا صمد

بنده ولی بنـدۀ شرمنده‌ام      رو سیه و زار و سرافکنده‌ام

باز به سوی تو پناهنده‌ام       ای همه عفو تو فراتر ز حد

یا واحد یا احد یا صمد

آمده‌ام تا کـه قبولم کنی      وصل به اولاد رسولم کنی

سائل زهرای بتولم کنی       جز کرمت هیچ ندارم سند

یا واحد یا احد یا صمد

مرا به قرآن پیمبر ببخش    به اشک صدیقۀ ‌اطهر ببخش

به آخرین نماز حیدر ببخش    که بوده ذکرم همه حیدر مدد

یا واحد یا احد یا صمد

عبـد فراری‌ام که برگشته‌ام    غرق به خوناب جگر گشته‌ام

ببین به کار خویش سرگشته‌ام    آخرِ کارم به کجا می‌رسد؟

یا واحد یا احد یا صمد

من که گنه‌کارترم از همه      ز آخر کار کنم واهمه

به پهلوی شکستۀ فاطمه       ببخش ور نـه آبرویم رود

یا واحد یا احد یا صمد