از در درا که دلم بی قرار توست
یک غزل ...
از در درا که دلم بی قرار توست
گلزار من شکفته ی ابر بهار توست
ای روشنائی سحر ای لطف صبحدم
بیدار چشم شب همه در انتظار توست
پنهان نمی شوی که تویی نور ،آفتاب
در پرده ای و ماه همان پرده دار توست
در پرده تیغ آتش خورشید کی ش ؟
در این کبود سرد شکاف از شرار توست
اجر شکیب دشت بر ایام سرد ، دی
گلخند و خنده های بلند هزار توست
ای گوهری دل که تویی هان نگاه کن
این لعل دل من نثار توست
از در درا که دلم بی قرار توست
گلزار من شکفته ی ابر بهار توست
ای روشنائی سحر ای لطف صبحدم
بیدار چشم شب همه در انتظار توست
پنهان نمی شوی که تویی نور ،آفتاب
در پرده ای و ماه همان پرده دار توست
در پرده تیغ آتش خورشید کی ش ؟
در این کبود سرد شکاف از شرار توست
اجر شکیب دشت بر ایام سرد ، دی
گلخند و خنده های بلند هزار توست
ای گوهری دل که تویی هان نگاه کن
این لعل دل من نثار توست
+ نوشته شده در یکشنبه دوم مرداد ۱۳۹۰ ساعت 14:14 توسط سید ماشاالله باختر شهرستان آران وبیدگل
|