شهریار ملک دلهایی نمی‌دانم که‌ای؟
جانشین حق تعالایی نمی‌دانم که‌ای؟
تا خدا می‌بینمت یا با خدا می‌بینمت
هم‌نشین با ذات یکتایی نمی‌دانم که‌ای؟
سین سِرّی، رای رمزی، حای حییّ، نون نور
تحت بسم‌الله را بایی، نمی‌دانم که‌ای؟
آسمانی یا زمین؟ یا ماه یا مهری، بگو
رعد؟ باران؟ ابر؟ دریایی؟ نمی‌دانم که‌ای؟
آدمی، نوحی، خلیلی، هود و نوح و صالحی؟
یا کلیمی یا مسیحایی؟ نمی‌دانم که‌ای؟
زمزمی رکنی مقامی یا صفا و مروه‌ای؟
گرچه دانم فوق اینهایی نمی‌دانم که‌ای؟
انبیا را رهنمایی، اولیا را رهبری
مؤمنین را نیز مولایی، نمی‌دانم که‌ای؟
از بشر بالاتری و از ملک نیکوتری
فوق فوق معرفت‌هایی نمی‌دانم که‌ای؟
همچنان شمعی که تنها سوخته در انجمن
در میان جمع تنهایی نمی‌دانم که‌ای؟
وسعت ملک خداوند است زیر سایه‌ات
آفتاب عالم‌آرایی نمی‌دانم که‌ای؟
اولی و آخری و باطنی و ظاهری
سید و مولا و اولایی نمی‌دانم که‌ای؟
گرچه جان عالمی عالم تو را نشناخته
گرچه در مایی و با مایی نمی‌دانم که‌ای؟
گه شود خم نخل طوبی پیش سرو قامتت
گه کنار نخل خرمایی، نمی‌دانم که‌ای؟
گه شب معراج گردی با محمّد همنشین
گاه بر ایتام بابایی نمی‌دانم که‌ای؟
رخت نو از آن قنبر، جامۀ کهنه ز تو
او غلام است و تو آقایی، نمی‌دانم که‌ای؟
هم امیرالمؤمنینی، هم امام المتقین
هم ولی حق تعالایی نمی‌دانم که‌ای؟
گاه بر تخت خلافت، گاه در قعر قنات
گاه پایین، گاه بالایی نمی‌دانم که‌ای؟
گاه با حکم محمّد ‌می‌روی در کام مرگ
گه اجل را حکم فرمایی نمی‌دانم که‌ای؟
گاه با عیسی ابن مریم بر فراز آسمان
گاه با موسی به سینایی نمی‌دانم که‌ای؟
اینکه مدح توست در آوای«میثم»روز و شب
نای جانش را تو آوایی نمی‌دانم که‌ای؟

صیام تا قیام 2 - غلامرضا سازگار

*********************

دلم تا از مسیر عشق رد شد

به اشعارم نظر بی حصر و حد شد

کسی که گفت ذکر یا علی را

امین قل هو الله احد شد

که مولا عشق رب العالمین است

فقط حیدر امیر المومنین است

اگر از عشق او بیگانه باشم

ضرر کردم پی میخانه باشم

اگر عشاق را دیوانه خوانند

همان بهتر که من دیوانه باشم

مساوی نام مولا با یمین است

فقط حیدر امیر المومنین است

علی در مکتبش صد یاس دارد

طلا ، یاقوت ، دُر ، الماس دارد

مگو سقای لب تشنه محال است

ابالفضل از علی میراث دارد

علی ذکر یل ام البنین است

فقط حیدر امیرالمومنین است

کتاب مرتضی صدها ورق داشت

فلق از عشق او رنگ شفق داشت

همین روح القدس که هست مشهور

به ذکر یا علی روح و رمق داشت

نگارم زینت عرش برین است

فقط حیدر امیرالمومنین است

اگر خواهی که یابی احترامی

میان مردمان باشی گرامی

بیا و بر در این خانه بنشین

غلامی کن غلامی کن غلامی

بدان ارباب ما شاه زمین است

فقط حیدر امیرالمومنین است

می افتد قیمت یاقوت و گوهر

می افتد هیبت طوفان و تندر

می افتد کاخ هر شاه ستمگر

نمی افتد تلاطم های حیدر

چرا ؟ چون عشق مولا آتشین است

فقط حیدر امیرالمومنین است

الا که مست عین و شین و قافی

اگر قبر شهیدان را شکافی

از آنان هم بپرسی رمز ایمان

فقط گویند یک جمله ست کافی

تمام اعتقاد ما همین است

فقط حیدر امیر المومنین است

منم ریزه خور دربار زینب

سلامم بر همه انصار زینب

نمی خواهم پزشک و قرص و دارو

خوشم چون که شدم بیمار زینب

تمام حرف این علامه این است

فقط حیدر امیر المومنین است

ذکر دلم مدح و ثنای علیست

حال خوشم حال و هوای علیست

ذات الهی چو مرا خلق کرد

هر چه به من داد ولای علیست

خلوت من، جَلوت من، با علیست

دار و ندارم همه یک یا علیست

کیست علی؟ آن که ندانند کیست

کیست علی؟ آن که خدا هست و نیست

کیست علی؟ کسی که پیش از مکان

به ذل غیب لا مکان داشت زیست

لعل و دم جان محمد علیست

تمام قرآن محمد علیست

مغز علی و دگران پوستند

تمام انبیا علی دوستند

امیر مومنین عالم علیست

حقیقت رسول خاتم علیست

کعبه علی قبله علی حج علیست

ذکر علی حمد علی دم علیست

علی بود احمد و احمد علیست

تمام اسلام محمد علیست

علی، کسی که خون عدل، جاری کند

رسول را یک تنه یاری کند

امیر مرحب کش خیبر شکن

دیده کسی یتیم داری کند !

خاک کجا و مظهر او کجا

تنور پیرزن کجا او کجا

وای به من، من و ثنای علی

عفو کند مرا خدای علی

جهان چه قابل که فدایش شود

فاطمه می شود‎فدای علی

‎آیینهی روی خدا، چهره اوست

دین تمام انبیا، مهر اوست

کیست علی؟ معلم جبرئیل

کیست علی؟ پیر هزاران خلیل

کیست علی؟ امیر خیرالعمیر

کیست علی؟ وکیل نعم العمیر

کیست علی؟ تمام آئین من

عقل من و عشق من و دین من

پاک سرشتم که سرشتم علیست

محشر و میزان و بهشتم علیست

میثم بی دست و زبانم ولی

هر چه که در نخل نوشتم علیست

گو که در آرند ز تن پوستم

تا ابدالدهر علی دوستم

                    

   "حاج غلام رضا سازگار"

**********************

کعبه خلوتگه اسرار فراوان علیست

بیت حق جلوگر از عارض رخشان علیست

در جهان مرد عمل باش علی را بشناس

که ترازوی عمل کفه میزان علیست

دادگاهی که بفردای قیامت برپاست

حکم حکم علی و محکمه دیوان علیست

ای ابوبکر مکن غصب خلافت زیرا

به خدا بعد نبی سلطنت از آن علیست

گشتن مَرحب و بگرفتن در خیبر به کف

خاطرات خوش دیباچه دوران علیست

دور شو ای پسر عبدود از دیده او

که شجاعان عرب پشه میدان علیست

این حسینی که رئیس الشهدایش خوانند

با خبر باش که شاگرد دبستان علیست

گرچه خوشزاد زدیدار نجف محروم است

در عوض ریزه خوره سفره احسان علیست

 

شاعر:سید حسن خوشزاد

*******************************
من از ازل به مهر علی خو گرفته ام

درس خداشناسی ونیرو گرفته ام

از مرشد طریقت خود شاه لافتی

خوی محبت از کرم او گرفته ام

در پرتو هدایت و نور ولایتش

با دست وی زدامن یاهو گرفته ام

تفسیر و شرح آیة والشمس والضحی

من از جمال یار نکو رو گرفته ام

نازم برشتةکه میان من و علیست

به به عجب طریقة نیکو گرفته ام

مشق صفا و صدق و محبت به جز علی

اندر جهان من از که و از کو گرفته ام

من بوی عطر گلشن توحید را ازل

از روی عطر این گل خوشبو گرفته ام

با کشتی شکسته ز گرداب یا علی

در ساحل نجات تو پهلو گرفته ام

ایدست حق بگیر زدستم کاروان

وامانده ام بسوی درت رو گرفته ام

شاهان نیازمند در تو من گدا

از دامن شهنشه دلجو گرفته ام

واهب بهوش باش علی کان رحمت است

من حل مشکلات خود از او گرفته ام

تا بر لب خویش نام حیدر داریم

کی بیم ز دشمن ستمگر داریم

از مهر علی و یازده فرزندش

ما، گِردِ دیار خویش سنگر داریم

مولای ما نمونهء دیگر نداشته است

اعجاز خلقت است و برابر نداشته است

وقت طواف دور حرم فکر می کنم

این خانه بی دلیل ترک برنداشته است

دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی

آیینه ای برای پیمبر نداشته است

سوگند می خورم که نبی شهر علم بود

شهری که جز علی در دیگر نداشته است

طوری ز چارچوب در قلعه کنده است

انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است

یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود

یا جبرِِییل واژهء بهتر نداشته است

چون روز روشن است که در جهل گمشده است

هر کس که ختم نادعلی بر نداشته است

این شعر استعاره ندارد برای او

تقصیر من که نیست برابر نداشته است

 

شاعر :سید حمیدرضا برقعی

****************************

شکر خدا مست می کوثرم

شکر خدا فاطمه شد مادرم

شکر خدا اهل تولا شدم

عاشق ذریه زهرا شدم

شکر خدا بر در این خانه ام

شکر خدا دل به علی داده ام

شکر خدا پیش علی رو زدم

دم زعطای و کرم او زدم

شکر خدا قلب و دلم با علی ست

شکر خدا ذکر لبم یا علی ست

نان ونشان گرچه ندارم ولی

نوکر و مسکین علیم علی

گر که بپرسند گدای که ای

ریزه خور خوان عطای که ای

نازم و گویم که کنم سروری

شکر خدا حیدریم حیدری

خاک سراه توام یا علی

دشمن بدخواه توام یا علی

 

از قفس غصه رها شد دلم

شکر خدا کرب و بلا شد دلم

مهر حسین است چراغ شبم

شکر خدا سینه زن زینبم

شکر خدا نرفته ام راه کج

ذکر لبم گشته دعای فرج

شکر خدا گرچه که بی مایه ام

با پسر فاطمه همسایه ام

شکر خدا مست می او شدم

ریزه خور ضامن آهو شدم

بنده محبوب خداییم ما

نوکر و مداح رضاییم ما

گرچه گهی خوب و گهی بد شدم

شکر خدا ساکن مشهد شدیم

شاعر:سید مجتبی شجاع

************************** 

صحراي حجاز آمده رشك ارم امشب
عالم همه گرديده محيط كرم امشب
تكبير بگوئيد حرم شد حرم امشب
بیش از همه شب گشت حرم محترم امشب
در خانه زده صاحب‌خانه قدم امشب
بت‌ها همه گشتند به تعظيم خم امشب
در سيزده ماه رجب ماه مبارك
ميلاد علي در حرم‌الله مبارك
اين جان جهان است فدا باد جهانش
در قلب رسل چار كتاب است به شأنش
داده است خداوند به هر عصر نشانش
ريزد دُر توحيد و نبوّت ز دهانش
پيوسته بود نام محمد به زبانش
اي كعبه در آغوش به بر گیر چو جانش
گلبوسه بزن صورت الله صمد را
تبريك بگو فاطمة بنت اسد را
اركان حرم راست به سر شور ولايت
بت‌ها همه گشتند به توحيد هدايت
زمزم به دوصد زمزمه كرده است روايت
كامشب به حرم نور علي گشته عنايت
نوري كه نه مبدأ بود آن را نه نهايت
كز نور الهي كند اين نور حكايت
اين نور همان
  است  كه  پيش  
از گِل آدم
تابيد ز حُسن ازلي در دِل آدم
اين نور فروغ بصر آدم و حوّاست
اين نور همان راهبر نوح به درياست
اين نور تجلاي خدا در دل سيناست
اين نور عيان جلوه حق در يَد بيضاست
اين نور همان معجزه فيض مسيحاست
اين نور خطابي است كه در طور به موساست
اين نور فروغي است كه در غيب نهان بود
اين نور چراغي است كه در عرش عيان بود
اي بحر تجلاي اَزَل، اين گهر تواست
اي معجزه صُنع خدا، اين اثر تواست
اي روح‌الامين مرشد تو راهبر تواست
اي بيت، جمال اَحدِ دادگر تواست
اي آدم پاكيزه سرشت اين پدر تواست
اي فاطمه بنت اسد اين پسر تواست
بر روي دو دست تو يدالله مبارك
ديدار جمال اسدالله مبارك
آغوش گشوده است ز هم بيت‌الهش
كعبه، حرم امن خدا شد به پناهش
اركان حرم تشنة يك نيم نگاهش
مادر شده محو شرف و عزّت و جاهش
در پاكي و در زهد، خداوند گواهش
پيغمبر اسلام بود چشم به راهش
تا بار دگر روح شريفش به تن آيد
بر ياري او حيدر خيبر شكن آيد
افتاده نفس در دل خلقت به شماره
از چشم سماوات روان گشته ستاره
مَه خندد و خورشيد شده محو نظاره
جبريل به ديوار حرم كرده اشاره
وز شوق گريبان حرم گشته دوپاره
تا جلوه كند روي خداوند دوباره
اي اهل حرم باز حرم محترم آمد
تكبير بگوئيد علي از حرم آمد
اين است كه دیدند به هر عصر عیانش
اين است كه پيوسته زمانهاست زمانش
اين است كه برتر ز مكانهاست مكانش
آيات خدا ريخته از دُرج دهانش
پيوسته بود نام محمد به زبانش
بگرفته به بر خواجة لولاك چو جانش
لبهاش گل انداخته از بوسة احمد
انگار كه قرآن شده نازل به محمد
اين است كه سر تا به قدم جان رسول است
شمشير خدا، شير خروشان رسول است
چون خرمن گل زينت دامان رسول است
از كودكي خويش نگهبان رسول است
قدر و نبأ و فاطر و فرقان رسول است
قدرش بشناسيد كه قرآن رسول است
قرآن كه ز آغاز به احمد شده نازل
بر قلب وي، از قلب محمد شده نازل
اي بندگي درگه تو روح سيادت
اي مهر تو امضاي قبولي عبادت
خوبان جهان را به درت روي ارادت
توحيد به توحيد تو داده است شهادت
بي دوستي ات خلق نگرديده سعادت
از يمن قدوم تو حرم يافت ولادت
تو شير خدايي و محمد به تو نازد
و الله قسم خالق سرمد به تو نازد
ما مهر تو با شير گرفتيم ز مادر
بي مهر تو ما را نبود روح به پيكر
جايي كه بود پاي تو بر دوش پيمبر
كس را نبود گفتن مدح تو ميسّر
اوصاف تو را گفته خداوند مكرّر
گيرم كه ببارد ز دهان همه گوهر
با هيچ زبان گفتن مدح تو نشايد
ميثم چه بگويد چه بخواند چه سرايد؟

 

*************************** 

ای ولی الله  مطلق  یاعلی

چشمه جوشنده حق  یاعلی

شهریار ملک حسن سرمدی

باب شهرعلم و فیض احمدی

من چه گویم یاعلی درمدح تو

آیه آیه مصحف حق شرح  تو

نام تو مشتق  ازنام  خداست

بی وضو نام تورا بردن خطاست

آیه تطهیرشرح عصمتت

هل اتی تنزیل جود و رحمتت

حسن باشد سائل زیبائیت

قبله دل پینه پیشانیت

گر نمی بودی دراین ملک وجود

بهر زهرا همسری دیگر نبود

نسل درنسلت کریمند و جواد

خاندان عترتت خیر العباد

پهلوانان عرب خوارت شدند

سرکشان جمله گرفتارت شدند

یا علی ای صاحب تیغ دودم

یا علی ای حافظ لوح و قلم

یا علی ای فاتح خیبر شکن

با خدا بی واسطه گفته سخن

شام میلادت دلم پر میزند

چون گدایان حلقه بر درمی زند