تمام راه ظهور تو با گنه بستم
تمام راه ظهور تو با گنه بستم
دروغ گفته ام آقا كه منتظر هستم
كسي به فكر شما نيست راست مي گويمدعا براي تو بازيست راست مي گويم
اگرچه شهر براي شما چراغان است براي كشتن تو نيزه هم فراوان است
من از سرودن شعر ظهور مي ترسم دوباره بيعت و بعدش عبور مي ترسم
من از سياهي شب هاي تار مي گويم
من از خزان شدن اين بهار مي گويم
درون سينه ما عشق يخ زده آقا
تمام مزرعه هامان ملخ زده آقا
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و هشتم دی ۱۳۹۰ ساعت 7:48 توسط سید ماشاالله باختر شهرستان آران وبیدگل
|