افتاده ام به شوق شرربار انتظار
افتاده ام به شوق شرربار انتظار
شاید به چنگ آورم، اسرار انتظار
از فرط شرم، كرده عرق، فقر باورم
بهبودی است مژده بیمار انتظار
باغ غزل به هرزه نگه ره نمی دهد
نجم صفاست مطلع دیدار انتظار
مشاطه پیش روی تو خجلت نصیب شد
زیور عزیز گشته ز رخسار انتظار
شستِ بریده آیت بُهت نگاه بود
نادیده گشته ایم، خریدار انتظار
با صد چراغ خفته نبیند جمال یار
شب گشته، نور دیده بیدار انتظار
با درهم نیاز خریدار ناز شو
راهت مباد ورنه به بازار انتظار
خورشید را ز جهل مشو طالب ثبوت
ای خوش نشین سایه دیوار انتظار!
بر جوهر اصالت او شك كنم كه زد
نقش حرامخانه انكار انتظار
دارد نماز عشق وضویی زجنس دل
رعد ولایت است و بارش رگبار انتظار
+ نوشته شده در دوشنبه هفتم شهریور ۱۳۹۰ ساعت 0:33 توسط سید ماشاالله باختر شهرستان آران وبیدگل
|